پارت 3خون اشامی( از جیمین )❤💕 دختری از جنس انسان💕❤💕

از زبون جیمین:دختره رو بیهوش کردم و بردمش پیش جیهوپ
جیهوپ:بله
جیمین: دختروببرعمارت
جیهوپ:چی 😳 عمارت؟
جیمین: اره مشکلیه؟ 🤨
جیهوپ:نه نه نه مشکلی نیس ولی تو همیشه میبریش کلاب دخترارو ولی...
جیمین:این ب تو مربوط نیس ببرش گروگان
تاببینم ماجرای این دختره چیه
جیهوپ:باش 😕
از زبان جیهوپ: تعجب کردم که جیمین گفت دخترو به عمارت ببرم جیمین یا باید دخترو میکشت یا به کلاب میبرد🧐شاید این دختر بتونه اینده جیمین درست کنه
یعنی میشه از این افسردگی درش بیاره😟
ایکاش بتونه😊☺
داشتم به این فکر میکردم که دختر چرخی زد وهمش میگف شکلات میخوام
بع چندنفر دستور دادم براساس شکلات بگیرن و بیان 😊
خب بردمش عمارت تا بیاد
دوساعت بعد 😍
از زبون ا.ت:چشامو واز مردم هم جا ب رنگ سیاه بود خیلی دلگیر بود.
دوتا دورمو چرخیدم دیدم ی عالمه شکلات اونجاس خوردم اصلا حواسم ب اعتراف نبود من صدایی شنیدم جیغ زدم
از زبون جیهوپ:دیدم به پس اومد تو خواب همش اسم ا.ت صدا میزد فکر کنم اسمش ا.ته
رفتم پیشش که جیغ زد
ا.ت :تو تو کی هستی
جیهوپ:نترس کاریت ندارم
ا.ت:اینجا کجاست ؟ اسمت چیه؟ منو چرا اوردی اینجا؟ اصلا من الان باید پیشه نامادریش باشم وگرنه منو میزنه
جیهوپ:ا.ت جون اروم نفس بکش
ا.ت:اسمم از کجا میدونی
جیهوپ:دختر تو خواب گفتی
همه ی ماجرارو تعریف کردم
که.....



شرط بعدی برای پارت بعد 😍😊👇👇👇
25لایک
20کامنت
233بازیدد کننده



اصکی بشدت ممنوع❌❌❌