پارت ۶
+هه خیلی پررویی وقتی اونو داری چرا دیگه میای پیش من ها؟(با گریه)
اصلا بگو ببینم از کی میشناسیش....اصلا از چیش خوشت اومد؟(گریه)
_برو بشین دیگه
(میره محکم کوک رو بقل می کنه و میگه)
+فک کن باره اخره داری زنی که از چشت افتاده رو بغل می کنی خداحافظ(با بغض)
(رفت)
(ا/ت ویو):
رفتم جایی رو برای رفتن نداشتم فقط بدون مقصد از این کوچه به اون کوچه میرفتم هوا ابری بود انگار ابرا هم به حال من گریه میکردن تو این دنیا به هر کی میخواستم اعتماد کنم ازم سواستفاده کرد هیچ وقت فکر نمی کردم جونگکوکم بخواد همچین کاری باهام بکنه پس دلیل دیر اومدن شباش همین بود هه منو باش انقدر بهش اعتماد داشتم و از جونم بیشتر عاشقش بودم. میخواستم عکسارو ببرم پیش کسی که اینو با فوتوشاپ درست کرده بودن یا نه بردمش اونجا:
(بعد از اینکه مرده چک کرد عکسو):
یارو:نه خانم عکس واقعی هست
هانا:(گریش خیلی شدید شد)هق هق ممنون آق...ا
دیگه نمیتونستم خودمو تحمل کنم با گریه یه تاکسی گرفتم خونه دوستم رفتم اونجا روم نمیشد برم خونه ی مامانم اینا دوستم یه وقت دادگاه گرفت واسه فردا ساعت ۹ رفتم زنگ بزنم به کوک:
اصلا بگو ببینم از کی میشناسیش....اصلا از چیش خوشت اومد؟(گریه)
_برو بشین دیگه
(میره محکم کوک رو بقل می کنه و میگه)
+فک کن باره اخره داری زنی که از چشت افتاده رو بغل می کنی خداحافظ(با بغض)
(رفت)
(ا/ت ویو):
رفتم جایی رو برای رفتن نداشتم فقط بدون مقصد از این کوچه به اون کوچه میرفتم هوا ابری بود انگار ابرا هم به حال من گریه میکردن تو این دنیا به هر کی میخواستم اعتماد کنم ازم سواستفاده کرد هیچ وقت فکر نمی کردم جونگکوکم بخواد همچین کاری باهام بکنه پس دلیل دیر اومدن شباش همین بود هه منو باش انقدر بهش اعتماد داشتم و از جونم بیشتر عاشقش بودم. میخواستم عکسارو ببرم پیش کسی که اینو با فوتوشاپ درست کرده بودن یا نه بردمش اونجا:
(بعد از اینکه مرده چک کرد عکسو):
یارو:نه خانم عکس واقعی هست
هانا:(گریش خیلی شدید شد)هق هق ممنون آق...ا
دیگه نمیتونستم خودمو تحمل کنم با گریه یه تاکسی گرفتم خونه دوستم رفتم اونجا روم نمیشد برم خونه ی مامانم اینا دوستم یه وقت دادگاه گرفت واسه فردا ساعت ۹ رفتم زنگ بزنم به کوک:
۶.۳k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.