پارت ۱۰ عشق دوستی

پارت ۱۰ عشق دوستی

خوب خوب یه توضیح کوچیکی از این چند سال از زبون من
همچی عالی بود یوری پسرم بزرگ شد یه سال بعد اینکه به دنیا اومد دختر کانگ و یون جو به اسم کیم یون سو به دنیا اومد خیلی همچی خوب بود ۴ روزی بود که به بوسان رسیده بودیم
تصمیم گرفتیم بریم ساحل تا هم بچه ها بازی کنن هم ما لذت ببریم
سوهو / علو داداش
یون جو / بله داداش
یون سو / عمو سوهو سلام (با لحن دختر بچه )
سوهو / سلام عمو
یون جو / یون سو برو کنار بزار حرف بزنم
سوهو / داداش ما داریم میریم ساحل تا بچه ها بازی کنن شما هم بیاین
یون جو باشه حتما الان حاضر میشیم

بعد صحبت سوهو و داداشش دست یوری رو گرفتم و گفشاشو بستم سوهو هم کفشای منو بست
بعد رفتیم
کانگ هو / سلام آبجی
من / سلام صبحتون بخیر خوبی یون سو جان
یون سو / مرسی زن عموی خوبم
سوهو /من حسودیم شد ها
یوری / یون سو بیا بریم آسانسور رو بزنیم بابا بریم
سوهو / از ماماناتون اجازه بگیرین
یوری و یون سو / مامان لطفا
من و کانگ هو / باشه
رفتیم و سوار آسانسور شدیم و رفتیم پایین یه تاکسی گرفتیم و رفتیم ساحل

______________________________________________________________________

بقیشو الان میزارم
لایک لایک ❤❤❤❤❤❤