ماه ابی
ماه ابی
پارت۴۷
ویو لنو:
+گگگگ
-بیا تو خودتم کم اوردی
+خوب حالا برو اون ور بزار برم صبونه حاضر کنم
-نمیخاد ته پس اینجا چه کارس
+خب گنا داره بچم
-بچتتتت؟باشه اصن من میرم دیگم پیش من نیا بیای میرم خودمو میکشم
+عه واا
کوک رفت ذهنم مشغول شد که چرا اینطوری کرد،رفت تو اتاق درم محکم بست حوله رو برداشتم قبل از اینکه صورتم و خشک کنم بلند داد زدم
+کوک من نه حوصله نازکشی دارم نه بلدم ناز کشی کنم
که اونم بلند داد زد
-چتو بلندی وقتی اعضا قهر میکنن بری نازشونو بکشی بد به من که رسید اینکارارو میکنی؟
دیگه برای اینکه دعوا نشه هیچی نگفتم صورتم خشک کردم و حوصله رو اوزون کردم
ته اومد بدنش خیس بود
+هوووو چته تو رفته بودی سفر قَنده هار؟
ته:از شوبرتتت بپرس
+شوبرممم چیکار کرده؟
ته:شوبرتتت دنبالم کرد از ترس اینکه نزنتم خودمو پرت کردم تو استخر
+شوبرمممم خوبت کرده حالا گمشو لباسات و در بیار عوض کن
داشت میرفت که یاد زنش افتادم
+راستی..
ته:ها
برگشت
+زنت و جا نزاشتی کره؟
ته:نه کار داشت تو بیمارستان نیومت،گف بعدا میایه
+عاا،امنیت نداره ها
ته:نم والا چی بگم
جی هو اومت(از تو اتاقی که کوک رفته بود توش)
جی هو:مامانی چرا بابامو ناراحت کردی؟اصن باهات قهرم
+والا کل دنیا باهام قهرن کم مونده بود تو نکنی،مث همون باباتی برو برو نبینمت
رفت
ته از تو حموم داد زد
ته:من باهات قهر نیستم
منم داد زدم
+این حجم از شنوایی افتخار داره خدایی
ته:میدونم
رفتم دوتا نایلون پر از خرید دم در بود برداشتم چیندمشون تو یخچال صبونه رو حاضر کردم ته اومت(لباس تنش بود)
نشست سر میز و شروع کرد به خوردن رفتم دم در اتاق مشترک منو کوک در زدم اما کسی جواب نداد رفتم تو دیدم کوک پای گوشیشه و پوکر به صفحه نگاه میکنه اما جی هو نبود
+جی هو کو؟
-نمیدونم
رفتم کنار تخت نشستم موهاش تو صورتش بود داشتم میزدم کنار اما صورتش عقب کشید و رفت زیر پتو تاحالا اینجوری باهات قهر نکرده بود
+کوک
-ها
+میشه ببینمت؟
-نه
+چرا؟
-چون تو دیگه مث قبل دوسم نداری
+از کجا میدونی ندارم؟
-از اخلاقت
+اخلاق من خیلی چیزا میگه
-یکیشم همین موضوعه،پس برو لطفا تنها بزار
+چرا فک میکنی از چشمم افتادی؟
پتو و از روش کنار کشید و با عصبانیت گفت
-تو منو بزور داری تحمل میکنی اینو اخلاق و چشات بهم میگن
+تند نرو بزا باهم بریم،کیه که تورو بزور تحمل میکنی ها؟
بغض کرد اما حالت عصبانیتش روی صورتش مونده بود چند قطره اشک از صورتش چکید و روی بالشت ریخت اشکاشو پاک کردم رفتم کنارش روی تخت دراز کشیدم
ادامش پارت بد-
پارت۴۷
ویو لنو:
+گگگگ
-بیا تو خودتم کم اوردی
+خوب حالا برو اون ور بزار برم صبونه حاضر کنم
-نمیخاد ته پس اینجا چه کارس
+خب گنا داره بچم
-بچتتتت؟باشه اصن من میرم دیگم پیش من نیا بیای میرم خودمو میکشم
+عه واا
کوک رفت ذهنم مشغول شد که چرا اینطوری کرد،رفت تو اتاق درم محکم بست حوله رو برداشتم قبل از اینکه صورتم و خشک کنم بلند داد زدم
+کوک من نه حوصله نازکشی دارم نه بلدم ناز کشی کنم
که اونم بلند داد زد
-چتو بلندی وقتی اعضا قهر میکنن بری نازشونو بکشی بد به من که رسید اینکارارو میکنی؟
دیگه برای اینکه دعوا نشه هیچی نگفتم صورتم خشک کردم و حوصله رو اوزون کردم
ته اومد بدنش خیس بود
+هوووو چته تو رفته بودی سفر قَنده هار؟
ته:از شوبرتتت بپرس
+شوبرممم چیکار کرده؟
ته:شوبرتتت دنبالم کرد از ترس اینکه نزنتم خودمو پرت کردم تو استخر
+شوبرمممم خوبت کرده حالا گمشو لباسات و در بیار عوض کن
داشت میرفت که یاد زنش افتادم
+راستی..
ته:ها
برگشت
+زنت و جا نزاشتی کره؟
ته:نه کار داشت تو بیمارستان نیومت،گف بعدا میایه
+عاا،امنیت نداره ها
ته:نم والا چی بگم
جی هو اومت(از تو اتاقی که کوک رفته بود توش)
جی هو:مامانی چرا بابامو ناراحت کردی؟اصن باهات قهرم
+والا کل دنیا باهام قهرن کم مونده بود تو نکنی،مث همون باباتی برو برو نبینمت
رفت
ته از تو حموم داد زد
ته:من باهات قهر نیستم
منم داد زدم
+این حجم از شنوایی افتخار داره خدایی
ته:میدونم
رفتم دوتا نایلون پر از خرید دم در بود برداشتم چیندمشون تو یخچال صبونه رو حاضر کردم ته اومت(لباس تنش بود)
نشست سر میز و شروع کرد به خوردن رفتم دم در اتاق مشترک منو کوک در زدم اما کسی جواب نداد رفتم تو دیدم کوک پای گوشیشه و پوکر به صفحه نگاه میکنه اما جی هو نبود
+جی هو کو؟
-نمیدونم
رفتم کنار تخت نشستم موهاش تو صورتش بود داشتم میزدم کنار اما صورتش عقب کشید و رفت زیر پتو تاحالا اینجوری باهات قهر نکرده بود
+کوک
-ها
+میشه ببینمت؟
-نه
+چرا؟
-چون تو دیگه مث قبل دوسم نداری
+از کجا میدونی ندارم؟
-از اخلاقت
+اخلاق من خیلی چیزا میگه
-یکیشم همین موضوعه،پس برو لطفا تنها بزار
+چرا فک میکنی از چشمم افتادی؟
پتو و از روش کنار کشید و با عصبانیت گفت
-تو منو بزور داری تحمل میکنی اینو اخلاق و چشات بهم میگن
+تند نرو بزا باهم بریم،کیه که تورو بزور تحمل میکنی ها؟
بغض کرد اما حالت عصبانیتش روی صورتش مونده بود چند قطره اشک از صورتش چکید و روی بالشت ریخت اشکاشو پاک کردم رفتم کنارش روی تخت دراز کشیدم
ادامش پارت بد-
۲۱.۱k
۱۱ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.