My mafia love
My mafia love
عشق مافیایی من
Part:8
ویو ات
رفتم دنبال نامجون و رسیدیم به محل قرار
-هوم خب بلاخره قراره تموم بشه
+اره
از ماشین پیاده شدیم
زیردست:خوش اومدید
-+ممنون
+کجان
زیردست:اونجا منتظرتونن
تهیونگ: اوه زوج قدرتمند ما خوش اومدید
+توام همینطور کیم تهیونگ
-پولا امادس؟
تهیونگ: اوم فقط اول بار و میگیریم بعد راجب پول صحبت میکنیم
-نچ نچ نشد اول پول
تهیونگ: هنوزم همون قدر وحشی و جذاب
+خفه شو
تهیونگ:محموله رو بدید مارم پولو میدیم
+بیارینش
زیردست : چشم اقا
تهیونگ: هوم کامله اینم پو....
صدای پلیس
پلیس :شما محاصره هستید تسلیم بشید
-شت نباید اینطوری میشد
+فرار کنین*داد*
پلیس : به نفعتونه سر جاتون وایسید
+ات مراقب باش *دراوردن اسلحه*
-*شلیک* حواسم هست
همینطور تیر اندازی میکردن که چندتا افسر از پشت مارو گرفتن
-ولم کنید نامجونن
+اتت
ویو یونا
ات و نامجون و تهیونگ به همراه باندشون دستگیر شدن
چیزی که ات میترسید سرش بیاد اتفاق افتاده بود
ویو ات
منو بردن تو اتاق بازجویی منتظر بودم بازجوها بیان بیشتر از خودم نگران نامجون بودم
بازجوها اومدن
نه نه امکان نداشت چجوری
اون اونا یونگی و جین بودن *یاع یاع*
جین:متاسفیم که توی این وضعیت هستی ات
-شوگا تو تو پلیسی؟
شوگا:هوم معذرت میخوام
-هه خیلی مسخرس برادرم میخواد ازم بازجویی کنه
جین:اروم باش
-نامجون کجاست؟
یونگی: اونو منتقل کردیم به یه بیمارستان خوب اگه توام باهامون همکاری کنی قول میدیم زود ازاد شید هم تو هم نامجون
-هوم*بغض*
-باید چیکار کنم؟
جین:باید کمک کنی تا کای رو دستگیر کنیم
-دقیقا من تو اینجا چه کمکی میتونم بکنم
یونگی:تورو ازاد میکنیم و باید به این بهونه که میخوای دوباره به کای برگردی خونشو تحت نظر بگیریم کاراش و صحبتهاش
-تو واقعا میخوای منو عروسک خیمه شب بازی کنی؟هه
جین:3ساعت فرصت داری بهش فکر کنی
نگهبان بیا خانم و ببر
-باشه
داشتن منو میبردن که دم در احساس کردم چشام سیاهی رفت و دیگه چیزی حس نکردم فقط صداهای دورمو میشنیدم
یونگی:ات ات خواهری لطفا پاشو
جین:ات خوبی
...........................................
هوم
عشق مافیایی من
Part:8
ویو ات
رفتم دنبال نامجون و رسیدیم به محل قرار
-هوم خب بلاخره قراره تموم بشه
+اره
از ماشین پیاده شدیم
زیردست:خوش اومدید
-+ممنون
+کجان
زیردست:اونجا منتظرتونن
تهیونگ: اوه زوج قدرتمند ما خوش اومدید
+توام همینطور کیم تهیونگ
-پولا امادس؟
تهیونگ: اوم فقط اول بار و میگیریم بعد راجب پول صحبت میکنیم
-نچ نچ نشد اول پول
تهیونگ: هنوزم همون قدر وحشی و جذاب
+خفه شو
تهیونگ:محموله رو بدید مارم پولو میدیم
+بیارینش
زیردست : چشم اقا
تهیونگ: هوم کامله اینم پو....
صدای پلیس
پلیس :شما محاصره هستید تسلیم بشید
-شت نباید اینطوری میشد
+فرار کنین*داد*
پلیس : به نفعتونه سر جاتون وایسید
+ات مراقب باش *دراوردن اسلحه*
-*شلیک* حواسم هست
همینطور تیر اندازی میکردن که چندتا افسر از پشت مارو گرفتن
-ولم کنید نامجونن
+اتت
ویو یونا
ات و نامجون و تهیونگ به همراه باندشون دستگیر شدن
چیزی که ات میترسید سرش بیاد اتفاق افتاده بود
ویو ات
منو بردن تو اتاق بازجویی منتظر بودم بازجوها بیان بیشتر از خودم نگران نامجون بودم
بازجوها اومدن
نه نه امکان نداشت چجوری
اون اونا یونگی و جین بودن *یاع یاع*
جین:متاسفیم که توی این وضعیت هستی ات
-شوگا تو تو پلیسی؟
شوگا:هوم معذرت میخوام
-هه خیلی مسخرس برادرم میخواد ازم بازجویی کنه
جین:اروم باش
-نامجون کجاست؟
یونگی: اونو منتقل کردیم به یه بیمارستان خوب اگه توام باهامون همکاری کنی قول میدیم زود ازاد شید هم تو هم نامجون
-هوم*بغض*
-باید چیکار کنم؟
جین:باید کمک کنی تا کای رو دستگیر کنیم
-دقیقا من تو اینجا چه کمکی میتونم بکنم
یونگی:تورو ازاد میکنیم و باید به این بهونه که میخوای دوباره به کای برگردی خونشو تحت نظر بگیریم کاراش و صحبتهاش
-تو واقعا میخوای منو عروسک خیمه شب بازی کنی؟هه
جین:3ساعت فرصت داری بهش فکر کنی
نگهبان بیا خانم و ببر
-باشه
داشتن منو میبردن که دم در احساس کردم چشام سیاهی رفت و دیگه چیزی حس نکردم فقط صداهای دورمو میشنیدم
یونگی:ات ات خواهری لطفا پاشو
جین:ات خوبی
...........................................
هوم
۷.۳k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.