Part 3
Part 3
کوک: یکم حالم خوب نبود و رفتم سراغ شراب هام که یکم مست کردم..ا/ت؟
ا/ت: بله؟
کوک: همچی روبراهه؟.. خسته نشدی..شنیدم خونه رو تمیز کردی..مرسی
ا/ت: قابلی نداشت اتفاقا با کار کردن سرحال تر میشم
کوک: به هر حال ممنونم..آروغ*.. ببخشید
ا/ت: عیبی نداره😂
کوک: من دوست دارم
ا/ت: چی؟
کوک: همون که شنیدی(پوزخند )
ا/ت: جدی؟... ببینم تو مستی؟
کوک:من؟.. نه
ا/ت:زیر لب* معلومه
کوک: با اینکه مستم ولی راست میگم
ا/ت: هه دروغ میگی
کوک : من کاملا هم جدیم🫤.. راست میگم
ا/ت:😳..
ته: لیلیییی عروس چقدر گشنگه داماد از اون بدتره
کوک: صبر کن فقط دستم بهت برسه
ا/ت: 😂..حالا واقعا دوستم داری؟
کوک: از روز اولی که همو دیدیم دوست دارم ( از اون مهمونی یکسال میگذره)
ا/ت: واو..قول میدی تا ابد دوستم داشته باشی؟
کوک: صدرصد..
(یک بوسه رو شروع کردم)
ته: اوو شت..من رفتم
کوک: چشم غره*
ا/ت: ریز خند* عیبی نداره
کوک: میشه بغلت کنم؟
ا/ت: تو الان منو بدون اجازه بوسیدی بعد واسه بغل کردن اجازه میخوای؟😂
کوک: میدونی یکسال منتظر چشیدن این لبها بودم؟.. حالا ببخشید😂
ا/ت: پریدم تو بغلش و گردنشو محکم بوس کردم
کوک: آخیششش منم یه گردنشو بوسیدم که کبود شد*
ا/ت: هیییی
کوک: راستی تو مامان نداری؟
ا/ت: تو تولد سه سالگیم مرد..برای چی پرسیدی؟
کوک: مامانم داره میاد..با فامیلمون
ا/ت: میخوای من برم بیرون؟
کوک: اتفاقا تو رو هم میخوام بهشون معرفی کنم..بلاخره زن آیند مو معرفی کنم
ا/ت: خنده😂
*شب*
کوک: سلام ( خشک)
ا/ت: سلام
م/ک: بزار حدس بزنم تو خدمتکار جدیدی
کوک: ( چشم گردوندن) عروسته
م/ک: عروس..چه عجب
کوک: هووفف..بیا تو.. جلوی دری
هیونا: اوپاااا..(دختر خاله) سلاممم
ا/ت: اوپا ( پوزخنده )* سلام
هیونا:اینم یه هرزه دیگس او..( به سوزش گونه چپم حرفم تو دهنم ماسید )
کوک: خفه شووو هرزه عوضی..حرف دهنتو بفهم اشغال من فقط به خاطر تو یک نفر رو میآوردم خونه حتی بوس یا رابطه ای هم نداشتم...گمشو بیرونننن
هیونا: هی من شوخی کردم
کوک: باشه..حالا هم گمشو
هیونا: بب..با.باشه
کوک: یکم حالم خوب نبود و رفتم سراغ شراب هام که یکم مست کردم..ا/ت؟
ا/ت: بله؟
کوک: همچی روبراهه؟.. خسته نشدی..شنیدم خونه رو تمیز کردی..مرسی
ا/ت: قابلی نداشت اتفاقا با کار کردن سرحال تر میشم
کوک: به هر حال ممنونم..آروغ*.. ببخشید
ا/ت: عیبی نداره😂
کوک: من دوست دارم
ا/ت: چی؟
کوک: همون که شنیدی(پوزخند )
ا/ت: جدی؟... ببینم تو مستی؟
کوک:من؟.. نه
ا/ت:زیر لب* معلومه
کوک: با اینکه مستم ولی راست میگم
ا/ت: هه دروغ میگی
کوک : من کاملا هم جدیم🫤.. راست میگم
ا/ت:😳..
ته: لیلیییی عروس چقدر گشنگه داماد از اون بدتره
کوک: صبر کن فقط دستم بهت برسه
ا/ت: 😂..حالا واقعا دوستم داری؟
کوک: از روز اولی که همو دیدیم دوست دارم ( از اون مهمونی یکسال میگذره)
ا/ت: واو..قول میدی تا ابد دوستم داشته باشی؟
کوک: صدرصد..
(یک بوسه رو شروع کردم)
ته: اوو شت..من رفتم
کوک: چشم غره*
ا/ت: ریز خند* عیبی نداره
کوک: میشه بغلت کنم؟
ا/ت: تو الان منو بدون اجازه بوسیدی بعد واسه بغل کردن اجازه میخوای؟😂
کوک: میدونی یکسال منتظر چشیدن این لبها بودم؟.. حالا ببخشید😂
ا/ت: پریدم تو بغلش و گردنشو محکم بوس کردم
کوک: آخیششش منم یه گردنشو بوسیدم که کبود شد*
ا/ت: هیییی
کوک: راستی تو مامان نداری؟
ا/ت: تو تولد سه سالگیم مرد..برای چی پرسیدی؟
کوک: مامانم داره میاد..با فامیلمون
ا/ت: میخوای من برم بیرون؟
کوک: اتفاقا تو رو هم میخوام بهشون معرفی کنم..بلاخره زن آیند مو معرفی کنم
ا/ت: خنده😂
*شب*
کوک: سلام ( خشک)
ا/ت: سلام
م/ک: بزار حدس بزنم تو خدمتکار جدیدی
کوک: ( چشم گردوندن) عروسته
م/ک: عروس..چه عجب
کوک: هووفف..بیا تو.. جلوی دری
هیونا: اوپاااا..(دختر خاله) سلاممم
ا/ت: اوپا ( پوزخنده )* سلام
هیونا:اینم یه هرزه دیگس او..( به سوزش گونه چپم حرفم تو دهنم ماسید )
کوک: خفه شووو هرزه عوضی..حرف دهنتو بفهم اشغال من فقط به خاطر تو یک نفر رو میآوردم خونه حتی بوس یا رابطه ای هم نداشتم...گمشو بیرونننن
هیونا: هی من شوخی کردم
کوک: باشه..حالا هم گمشو
هیونا: بب..با.باشه
۲.۳k
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.