ویو کوک
ویو کوک
من دعوت شدم به یه مهمونی اونم به انوان پیانیست خوشحال بودم بالاخره به کاری که ارزوشو داشتم میرسم
اماده شدم یه تیشرت سفید و شلوار خاکستری بوشیدم و موهامو که بلند بود به حالت فر در اوردم و ادکلن زدم و کمی بارم لب
ویو ته
ته=یه مهمونی شوخیت گرفته هه این (پسره) اونم الان وقتی که قرار ملاقات دارم
هه این=قربان خیلی مهمه لطفا
ته=اوکی ولی فقط این مهمونی مهمونیه دیگه ایی نمیام
هه این= چشم ممنونم
ته=برو بیرون
هه این رفت
مطمعنم دیوونگی عه
رو به خدمتکار گفتم: ماشینمو بیارید
و اماده شد
ویو نویسنده
یه فراری مشکی اماده بود ته سوار شد و وارد مهمونی شد..
من دعوت شدم به یه مهمونی اونم به انوان پیانیست خوشحال بودم بالاخره به کاری که ارزوشو داشتم میرسم
اماده شدم یه تیشرت سفید و شلوار خاکستری بوشیدم و موهامو که بلند بود به حالت فر در اوردم و ادکلن زدم و کمی بارم لب
ویو ته
ته=یه مهمونی شوخیت گرفته هه این (پسره) اونم الان وقتی که قرار ملاقات دارم
هه این=قربان خیلی مهمه لطفا
ته=اوکی ولی فقط این مهمونی مهمونیه دیگه ایی نمیام
هه این= چشم ممنونم
ته=برو بیرون
هه این رفت
مطمعنم دیوونگی عه
رو به خدمتکار گفتم: ماشینمو بیارید
و اماده شد
ویو نویسنده
یه فراری مشکی اماده بود ته سوار شد و وارد مهمونی شد..
۱.۵k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.