کوک من p35
ات ویو
از درد شدید بیدار شدم و هنوز تو همون اتاق بودم و با زنجیر به دیوار بسته شده بودم و کل تنم خونی بود
که یهو در باز شد
همون مرده بود اومد نزدیکم و شروع کرد به خندیدن
جونگ هو: جئون اومد تا تورو نجات بده(با خنده)
ات: چی ؟کوک؟ الان کجاست(با استرس و گریه)
جونگ هو: گروگان ما
ات: چیییی؟لطفا آزادش کنید هر کاری خواستین میکنم فقط آزادش کنید
جونگ هو: اگه همین طوری آزادش کنیم که نمیره و میخواد تورو نجات بده
ات: لطفا آزادش کنید(گریه)
جونگ هو: شرط داره
ات: چ....چه شرطی هرچی باشه قبول میکنم
جونگ هو: همین الان من صداتو ضبط میکنم و تو باید بگی که دیگه جئون رو دوست نداری و فقط بخاطر پول اونو دوست داشتی
ات: عمرا همچین چیزی بگم
جونگ هو: پس باید با کوک جونت خداحافظی کنی
ات: باشه ....باشه
به زبان نویسنده 🤍
جونگ هو گوشیش رو از جیبش میاره بیرون و صداشو ضبط میکنه و ات هم با اجبار حرفش رو میزنه
﴿سلام دوستان، نویسنده هستم
. میخواستم یه نکته در مورد این پارت فیک بگم
شاید براتون سوال باشه که چرا جونگ هو باید ات رو مجبور کنه که این حرف رو بزنه
خب
چون نکتش زیاده تو پارت بعدی میگم﴾
از درد شدید بیدار شدم و هنوز تو همون اتاق بودم و با زنجیر به دیوار بسته شده بودم و کل تنم خونی بود
که یهو در باز شد
همون مرده بود اومد نزدیکم و شروع کرد به خندیدن
جونگ هو: جئون اومد تا تورو نجات بده(با خنده)
ات: چی ؟کوک؟ الان کجاست(با استرس و گریه)
جونگ هو: گروگان ما
ات: چیییی؟لطفا آزادش کنید هر کاری خواستین میکنم فقط آزادش کنید
جونگ هو: اگه همین طوری آزادش کنیم که نمیره و میخواد تورو نجات بده
ات: لطفا آزادش کنید(گریه)
جونگ هو: شرط داره
ات: چ....چه شرطی هرچی باشه قبول میکنم
جونگ هو: همین الان من صداتو ضبط میکنم و تو باید بگی که دیگه جئون رو دوست نداری و فقط بخاطر پول اونو دوست داشتی
ات: عمرا همچین چیزی بگم
جونگ هو: پس باید با کوک جونت خداحافظی کنی
ات: باشه ....باشه
به زبان نویسنده 🤍
جونگ هو گوشیش رو از جیبش میاره بیرون و صداشو ضبط میکنه و ات هم با اجبار حرفش رو میزنه
﴿سلام دوستان، نویسنده هستم
. میخواستم یه نکته در مورد این پارت فیک بگم
شاید براتون سوال باشه که چرا جونگ هو باید ات رو مجبور کنه که این حرف رو بزنه
خب
چون نکتش زیاده تو پارت بعدی میگم﴾
۳.۸k
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.