𝙢𝙖𝙜𝙝𝙚𝙝 𝙢𝙞𝙨𝙝𝙚𝙝 𝟮
پوفففف . فکرم به چه جاها که خطور نمیکنه .
( 𝙠𝙤𝙤𝙠 )
+ اسلحه رو روی سرش گذاشتم و ...
+ جعمش کنید از اینجا . حوصله ی دیدن خون رو زمین رو ندارم پس خون رو هم بشورید . راستی . لیو . برو به مین بگو بیاد .
لیو : چشم آقا .
بعد از چند دقیقه یونگی و لیو اومدن داخل .
به لیو اشاره کردم : تو میتونی بری .
لیو : بله اقا .
رفت بیرون .
+ یونگی .
یونگی : هوم ؟
+ پارکو ( منظورش اقای پارک پدر ا/ت هست ) برام بیار .
یونگی : منظورت پارک جانگه ؟؟
+ اره .
یونگی : الان سه سوته برات میارمش .
( پرش زمانی به ده دقیقه بعد )
یونگی : اوردیمش . ببریمش کجا ؟
+ ببرش زیرزمین تا بیام .
یونگی : باشه .
.
یونگی : بیا بردیمش زیر زمین .
فشنگ ها رو توی کلتم جا دادم و رفتم زیرزمین . بسته بودنش به صندلی .
+ به به ببین کی اینجاست !! اقای پارک جانگ . خب خب . زمان تحویل پولا تموم شده و تو هنوز خمس اونا رو هم به من ندادی . پس . بدرود ...
پارک جانگ: اقای جئون یه لح ...
تیر و زدم و خلاص ...
+ تا شما باشید دیگه نخواید منو دور بزنید . عوضیا ... یونگییی .
یونگی : در بله کوک ؟؟
+ جانگ وارث داره ؟؟
یونگی : اره یه دختر داره . البته زنش هم هست .
+ هه … زنشو کشتم .
یونگی : هااا ؟ چطور ؟
+ با سم .
یونگی : پس الان فقط دخترش هست .
+ آمار دختره رو میخوام . هر چه سریعتر بهتر .
یونگی : میرم برات میارم .
+ منتظرم .
یونگی سریعترین هکر ما و حرفه ای ترینشونه .
( 𝙠𝙤𝙤𝙠 )
+ اسلحه رو روی سرش گذاشتم و ...
+ جعمش کنید از اینجا . حوصله ی دیدن خون رو زمین رو ندارم پس خون رو هم بشورید . راستی . لیو . برو به مین بگو بیاد .
لیو : چشم آقا .
بعد از چند دقیقه یونگی و لیو اومدن داخل .
به لیو اشاره کردم : تو میتونی بری .
لیو : بله اقا .
رفت بیرون .
+ یونگی .
یونگی : هوم ؟
+ پارکو ( منظورش اقای پارک پدر ا/ت هست ) برام بیار .
یونگی : منظورت پارک جانگه ؟؟
+ اره .
یونگی : الان سه سوته برات میارمش .
( پرش زمانی به ده دقیقه بعد )
یونگی : اوردیمش . ببریمش کجا ؟
+ ببرش زیرزمین تا بیام .
یونگی : باشه .
.
یونگی : بیا بردیمش زیر زمین .
فشنگ ها رو توی کلتم جا دادم و رفتم زیرزمین . بسته بودنش به صندلی .
+ به به ببین کی اینجاست !! اقای پارک جانگ . خب خب . زمان تحویل پولا تموم شده و تو هنوز خمس اونا رو هم به من ندادی . پس . بدرود ...
پارک جانگ: اقای جئون یه لح ...
تیر و زدم و خلاص ...
+ تا شما باشید دیگه نخواید منو دور بزنید . عوضیا ... یونگییی .
یونگی : در بله کوک ؟؟
+ جانگ وارث داره ؟؟
یونگی : اره یه دختر داره . البته زنش هم هست .
+ هه … زنشو کشتم .
یونگی : هااا ؟ چطور ؟
+ با سم .
یونگی : پس الان فقط دخترش هست .
+ آمار دختره رو میخوام . هر چه سریعتر بهتر .
یونگی : میرم برات میارم .
+ منتظرم .
یونگی سریعترین هکر ما و حرفه ای ترینشونه .
۱۹.۰k
۰۶ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.