ادامه پارت 18
ادامه پارت 18
سنا لجش گرفت اومد سمتم ی مشت زد تو شکمم
ا/ت: اخخ
اجوما: سنا چیکار مکنی؟*عصبی*
سنا: دردت گرفت ببخشید
اجوما اومد بلندم کرد کمک کرد بشینم رو صندلی..دلم خیلی درد میکرد.
اجوما: بیا دخترم غذاتو بخور
ا/ت: اجوما نمیتونم
اجوما: ارباب گفتن حتما باید غذاتو بخوری
ا/ت: اخه نمیتونم بخورم دلم خیلی درد میکنه
یدفعه از توی حیاط صدای ماشین اومد فهمیدم شوگا اومده
ا/ت: اجوما سریع غذا رو ببر بگو خورده چیزی هم از منو سنا نگو من میرم بالا
اجوما: اخه..
ا/ت: لطفا
اجوما: باشه
(شرط نداره فردا پارت بعدیو میزارم)
سنا لجش گرفت اومد سمتم ی مشت زد تو شکمم
ا/ت: اخخ
اجوما: سنا چیکار مکنی؟*عصبی*
سنا: دردت گرفت ببخشید
اجوما اومد بلندم کرد کمک کرد بشینم رو صندلی..دلم خیلی درد میکرد.
اجوما: بیا دخترم غذاتو بخور
ا/ت: اجوما نمیتونم
اجوما: ارباب گفتن حتما باید غذاتو بخوری
ا/ت: اخه نمیتونم بخورم دلم خیلی درد میکنه
یدفعه از توی حیاط صدای ماشین اومد فهمیدم شوگا اومده
ا/ت: اجوما سریع غذا رو ببر بگو خورده چیزی هم از منو سنا نگو من میرم بالا
اجوما: اخه..
ا/ت: لطفا
اجوما: باشه
(شرط نداره فردا پارت بعدیو میزارم)
۲۶.۱k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.