⛩ عشق موروثی⛩
⛩ عشق موروثی⛩
📔فصل اول(عشق نافزجام)
🧧پارت_1
من ی شاهزاره کره ای بودم . ی دختر که بیشتر وقتش را به آموختن فنون رزمی پرداخته بودم و تقریبا هیچ کس حریف من نبود البته به جز فرمانده هین اونجو.
کسی که عاشقش بودم و اون هم عاشقم بود. حالا داستان من از کجا شروع میشه:
داشتم با فرمانده تمرین میکردم.که گذاشتن شمشیر فرمانده کنار گردنم باعث متوقف شدن مبارزه شد.
همیشه وقتی به اینجا میرسیدیم متوقف میشد ولی این دفعه یه راهکار داشتم.
یکم دست چپم را به سمت پام بردم وخنجر را در آوردم. به پایین خم شدم از زیر شمشیر که در آومدم به پشت سر فرمانده جست بلندی زدم و خنجررا زیر گردنش گذاشتم. گفتم:
+ حالا تسلیم میشی که من از تو بهترم؟
_نه
خیلی لجم گرفت. بخاطر همین با یه ضربه به پاش روی زمین انداختمش.
روی زمین نشستم و تو صورتش خم شدم وگفتم:
+حالا چطور
_خب باشه قبول میکنم.
صورتم و پایین تر بردم....
که صدای مشاور اعظم من را از جا پروند. از روی زمین بلند شدم و به طرفش برگشتم. گفت:
+شاهزاده خانم عالیجناب دنبالتون میگردن. گفتن کار مهمی با شما دارند.
_من لباسم را عوض میکنم و پیش ایشون میرم.
اونجا را به قصد عوض کردن لباسام ترک کردم.
ادامه دارد...
⛩راستی کپی هم ممنوعه⛩
📔فصل اول(عشق نافزجام)
🧧پارت_1
من ی شاهزاره کره ای بودم . ی دختر که بیشتر وقتش را به آموختن فنون رزمی پرداخته بودم و تقریبا هیچ کس حریف من نبود البته به جز فرمانده هین اونجو.
کسی که عاشقش بودم و اون هم عاشقم بود. حالا داستان من از کجا شروع میشه:
داشتم با فرمانده تمرین میکردم.که گذاشتن شمشیر فرمانده کنار گردنم باعث متوقف شدن مبارزه شد.
همیشه وقتی به اینجا میرسیدیم متوقف میشد ولی این دفعه یه راهکار داشتم.
یکم دست چپم را به سمت پام بردم وخنجر را در آوردم. به پایین خم شدم از زیر شمشیر که در آومدم به پشت سر فرمانده جست بلندی زدم و خنجررا زیر گردنش گذاشتم. گفتم:
+ حالا تسلیم میشی که من از تو بهترم؟
_نه
خیلی لجم گرفت. بخاطر همین با یه ضربه به پاش روی زمین انداختمش.
روی زمین نشستم و تو صورتش خم شدم وگفتم:
+حالا چطور
_خب باشه قبول میکنم.
صورتم و پایین تر بردم....
که صدای مشاور اعظم من را از جا پروند. از روی زمین بلند شدم و به طرفش برگشتم. گفت:
+شاهزاده خانم عالیجناب دنبالتون میگردن. گفتن کار مهمی با شما دارند.
_من لباسم را عوض میکنم و پیش ایشون میرم.
اونجا را به قصد عوض کردن لباسام ترک کردم.
ادامه دارد...
⛩راستی کپی هم ممنوعه⛩
۱.۱k
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.