✘اربـاب خشن من..! ✞p7
+باشه حالا برو یکم استراحت کنم
÷باشه چاگیا*و از اتاق میره بیرون*
"هه جونگ ویو"
رو تخت دراز کشیدم و ب سقف زل زدم ک یاد جین هو افتادم... سری گوشیمو از رو میز برداشتم و متوجه شدم تهیونگ چندبار بهم زنگ زده..اهمیتی ندادم زنگ زدم ب جین هو..شروع کرد ب بوق زدن ک ج داد
+الو جین هو شی
×هه جونگااا کجایی تو؟
+اولا سلام دما سر قبرم
×عو سلام..این چ حرفیه کجاییی تو دختر اقای مدیر ازت خیلی ناراحته
+وا مگه چیکار کردم
×بابا تو مسابقه داشتی امروز یادت رفته
+فاککک ب کل یادم رفته بوددد حالا چ خاکی تو سرم بریزم
×ودف...مسابقه رو لغو کردن انداختن واسه دو روز دیگه
+عاح خداروشکر
×نمیای داشنگاه
+متاسفانه در هفته باید دو روز در هفته بیام داشنگاه
×عاها..راسی جیمینم اونجاس؟
+اره شیطون تازه باهم دوست شدیم.. خیلی پایس اما ارباب خیلی بدجنس و خشنه..دیشب سیاه و کبودم کرد با شلاق
×عجببببب...میای امروز ببینمت
+ببینم چی میشه
×اوکی خبر بده... فعلا
+بای*قطع کرد*
سری از جام بلند شدم و رفتن سمت اتاق جیمین و در زدم
÷بفرمایید
+ام..میخام اتاقتو تمیز کنم برو بیرون
÷عوو باشه فقط مراقب وسایلم باش
+چشم
÷خوبه بیبی*رف بیرون*
*جونگ کوک ویو*
دیگ ساعت نزدیکای ۶ بعد از ظهر بود...تصمیم گرفته بودم ی مهمونی ترتیب بدم برا همین ب یکی از اجوما ها گفتم جیمینو بفرستن اتاقم..... بعد چن دقیقه جیمین اومد اتاقم
÷کاری داشتی جونگ کوکا
-اره..
÷میشنوم
-میخام ی مهمونی بگیرم البته پارتی
÷عووو پس قراره حسابی خش بگذره
-هوم...میخام همه آشناهامونو دعوت کنی همچنین مادرم و خواهرم
÷عامم باشه
-ب پدر هه جونگم با اون دختره جین هو هم بگو بیان
÷اوخخ باشه دیگ امری نیس
-ن گمشو
÷اوی درست صحبت کنا ازت بزرگترم
-خب ب من چ
÷ینی شیطونه میگه..... هوفف ولش*رف بیرون*
*پرش زمانی*
«هه جونگ ویو»
هوفف..کل اتاق جیمینو مرتب و تمیز کردم همه جا داش برق میزد... از کت و کول افتاده بودم برا همین افتادم رو تخت جیمین..پیراهنم رفت بالا ک باعث میشد کل رون پاهام معلوم شه اما اهمیتی ندادم....
«جیمین ویو»
رفتم در اتاقمو ب ارومی باز کردم ک با صحنه ای ک مواجه شدم بدنم مور مور شد...پیراهن هه جونگ رفته بود بالا خیلی روناش سفید بود لعنتی..عوففف...ولی اون متوجه من نشد برا همین با اهمی ب خدش اوردمش
÷اهم اهم
+اوا خاک تو سرم*سریع پیراهنشو میکشه پایین*
÷اشکالی نداره...برو استراحت کن برا فردا
+چرا؟
÷ارباب ی پارتی میخا را بندازه
+اخجون چ خوشی بگذره
÷هومم پاشو برو
+شام چی پس
÷نمیخا برو بخواب
+اوکی شب خوش*رف بیرون*
÷دختره سکسی...
.........
÷باشه چاگیا*و از اتاق میره بیرون*
"هه جونگ ویو"
رو تخت دراز کشیدم و ب سقف زل زدم ک یاد جین هو افتادم... سری گوشیمو از رو میز برداشتم و متوجه شدم تهیونگ چندبار بهم زنگ زده..اهمیتی ندادم زنگ زدم ب جین هو..شروع کرد ب بوق زدن ک ج داد
+الو جین هو شی
×هه جونگااا کجایی تو؟
+اولا سلام دما سر قبرم
×عو سلام..این چ حرفیه کجاییی تو دختر اقای مدیر ازت خیلی ناراحته
+وا مگه چیکار کردم
×بابا تو مسابقه داشتی امروز یادت رفته
+فاککک ب کل یادم رفته بوددد حالا چ خاکی تو سرم بریزم
×ودف...مسابقه رو لغو کردن انداختن واسه دو روز دیگه
+عاح خداروشکر
×نمیای داشنگاه
+متاسفانه در هفته باید دو روز در هفته بیام داشنگاه
×عاها..راسی جیمینم اونجاس؟
+اره شیطون تازه باهم دوست شدیم.. خیلی پایس اما ارباب خیلی بدجنس و خشنه..دیشب سیاه و کبودم کرد با شلاق
×عجببببب...میای امروز ببینمت
+ببینم چی میشه
×اوکی خبر بده... فعلا
+بای*قطع کرد*
سری از جام بلند شدم و رفتن سمت اتاق جیمین و در زدم
÷بفرمایید
+ام..میخام اتاقتو تمیز کنم برو بیرون
÷عوو باشه فقط مراقب وسایلم باش
+چشم
÷خوبه بیبی*رف بیرون*
*جونگ کوک ویو*
دیگ ساعت نزدیکای ۶ بعد از ظهر بود...تصمیم گرفته بودم ی مهمونی ترتیب بدم برا همین ب یکی از اجوما ها گفتم جیمینو بفرستن اتاقم..... بعد چن دقیقه جیمین اومد اتاقم
÷کاری داشتی جونگ کوکا
-اره..
÷میشنوم
-میخام ی مهمونی بگیرم البته پارتی
÷عووو پس قراره حسابی خش بگذره
-هوم...میخام همه آشناهامونو دعوت کنی همچنین مادرم و خواهرم
÷عامم باشه
-ب پدر هه جونگم با اون دختره جین هو هم بگو بیان
÷اوخخ باشه دیگ امری نیس
-ن گمشو
÷اوی درست صحبت کنا ازت بزرگترم
-خب ب من چ
÷ینی شیطونه میگه..... هوفف ولش*رف بیرون*
*پرش زمانی*
«هه جونگ ویو»
هوفف..کل اتاق جیمینو مرتب و تمیز کردم همه جا داش برق میزد... از کت و کول افتاده بودم برا همین افتادم رو تخت جیمین..پیراهنم رفت بالا ک باعث میشد کل رون پاهام معلوم شه اما اهمیتی ندادم....
«جیمین ویو»
رفتم در اتاقمو ب ارومی باز کردم ک با صحنه ای ک مواجه شدم بدنم مور مور شد...پیراهن هه جونگ رفته بود بالا خیلی روناش سفید بود لعنتی..عوففف...ولی اون متوجه من نشد برا همین با اهمی ب خدش اوردمش
÷اهم اهم
+اوا خاک تو سرم*سریع پیراهنشو میکشه پایین*
÷اشکالی نداره...برو استراحت کن برا فردا
+چرا؟
÷ارباب ی پارتی میخا را بندازه
+اخجون چ خوشی بگذره
÷هومم پاشو برو
+شام چی پس
÷نمیخا برو بخواب
+اوکی شب خوش*رف بیرون*
÷دختره سکسی...
.........
۲۵.۸k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.