پارت ۵۸
جیمی خودشو به ایان رسوند؛ کلعو واتسون جیغ کوتاهی کشید و تنه ای به ایان زد و از نیکلاس پرسید: نیک؟ حالت خوبه؟
جان هم متقابلاً گربه هاشو رو میز ول کرد و شتابزده خودشو به نیکلاس رسوند؛
نیکلاس نفس عصبانی بیرون داد و پرخاشگرانه گفت: خودت خواستی ولگرد...
بعد با خشم بلند شد و مشت متقابلی به صورت ایان زد که زمین خورد؛
جیمی فریاد زد: ایان !
ایان با انگشت شصتش امتداد لبش که پاره شده بود لمس و خونشو حس کرد!
جیمی ایان رو از بازو گرفت و از رو زمین بلند کرد ؛ خون جلو چشماشو گرفته بود؛ از شدت خشم میخواست به نیکلاس حمله ور بشه که ایان با دست جلوشو گرفت و نگاه معنا داری بهش کرد؛
ناگهان استاد لوعیس و استاد فنگ وحشتزده راهشونو از بین جمعیتی کلانی که دور اونا بود باز کردن و به سمت اونا اومدن؛ نوا و جنی هم که تازه فهمیدن چه کسایی معرکه راه انداختن از بین جمعیت رد شدن و خودشونو رسوندن.
نوا که قلبش از نگرانی تند میزد قبل از اینکه بقیه خودشونو برسونن ناخودآگاه سریع تر از همه به سمت ایان دوید؛ وحشتزده زده با دست لرزونش نصفه صورت ایان رو قاب کرد ؛ انقد محکم گرفت فک ایان بی حس شد؛ نوا به لب پاره شدش چشم خود و گفت: وای خدای من! لبت پاره شده باید ضد عفونیش ک...
اما قبل از اینکه حرفش تموم شه بقیه در جمع حاضر شدن و صدایی از پشت سر گفت: ایان!
جان هم متقابلاً گربه هاشو رو میز ول کرد و شتابزده خودشو به نیکلاس رسوند؛
نیکلاس نفس عصبانی بیرون داد و پرخاشگرانه گفت: خودت خواستی ولگرد...
بعد با خشم بلند شد و مشت متقابلی به صورت ایان زد که زمین خورد؛
جیمی فریاد زد: ایان !
ایان با انگشت شصتش امتداد لبش که پاره شده بود لمس و خونشو حس کرد!
جیمی ایان رو از بازو گرفت و از رو زمین بلند کرد ؛ خون جلو چشماشو گرفته بود؛ از شدت خشم میخواست به نیکلاس حمله ور بشه که ایان با دست جلوشو گرفت و نگاه معنا داری بهش کرد؛
ناگهان استاد لوعیس و استاد فنگ وحشتزده راهشونو از بین جمعیتی کلانی که دور اونا بود باز کردن و به سمت اونا اومدن؛ نوا و جنی هم که تازه فهمیدن چه کسایی معرکه راه انداختن از بین جمعیت رد شدن و خودشونو رسوندن.
نوا که قلبش از نگرانی تند میزد قبل از اینکه بقیه خودشونو برسونن ناخودآگاه سریع تر از همه به سمت ایان دوید؛ وحشتزده زده با دست لرزونش نصفه صورت ایان رو قاب کرد ؛ انقد محکم گرفت فک ایان بی حس شد؛ نوا به لب پاره شدش چشم خود و گفت: وای خدای من! لبت پاره شده باید ضد عفونیش ک...
اما قبل از اینکه حرفش تموم شه بقیه در جمع حاضر شدن و صدایی از پشت سر گفت: ایان!
۶.۳k
۰۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.