فیک طلسم شده قسمت ۹۴
یهویی جسیکا بعداز پنج ماه در زد جین اومد در باز کرد
جسیکا ذوق کردش همه ای اعضا رو بغل کرد
پرسید جون کوک کجاست همه اتاق رو نشون دادن
جسیکا رفت تو اتاق جون کوک بغلش کرد وگفت عزیزدلم قربونت برم من گریه نکن عه حیف اون اشکات نیست
جون کوک بابغض گفت آخه من بهت دوغ گفتم من اسم فیک ام هنری عه و شعبد بازهستم
جسیکا گفت خوب حالا که چیزی نشده
تو هرچی میخوای باشی باش من عاشقتم
پیراهن پوشید و دست جون کوک رو گرفت و تا دست هم دیگه رو گرفتن یه نوری وارد دست هاشون شد
جون کوک چشماش برق زد از خوشحالی
جسیکا گفت نکنه کاره توعه ای شیطون بلا
جسیکا ذوق کردش همه ای اعضا رو بغل کرد
پرسید جون کوک کجاست همه اتاق رو نشون دادن
جسیکا رفت تو اتاق جون کوک بغلش کرد وگفت عزیزدلم قربونت برم من گریه نکن عه حیف اون اشکات نیست
جون کوک بابغض گفت آخه من بهت دوغ گفتم من اسم فیک ام هنری عه و شعبد بازهستم
جسیکا گفت خوب حالا که چیزی نشده
تو هرچی میخوای باشی باش من عاشقتم
پیراهن پوشید و دست جون کوک رو گرفت و تا دست هم دیگه رو گرفتن یه نوری وارد دست هاشون شد
جون کوک چشماش برق زد از خوشحالی
جسیکا گفت نکنه کاره توعه ای شیطون بلا
۷۹۵
۲۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.