p5
p5
شب بود داشتم ظرفارو میشستم که دستی دور شکمم حلقه شد میخواستم جیغ بزنم که با دستش دهنمو گرفت برگشتم ببینم کیه که با کوک مواجه شدم اون مست بود
کوک. لونا پیدات کردن نمیزارم دیگه ترکم کنی(مست،اشک)
داشت توهم میزد.. برای اولین بار گریه شو دیده بودم
ات. لونا کجا بود منم ات ولم کنننن
همون لحظه شکی بهم وارد شد که مثل مجسمه وایستاده بودم... منو بوسید بوسش وحشی تر وحشی تر میشد... منو به سمت اتاق خودش بردو (اسمات)
کل شبو گریه کردم اون الان به من تجاوز کرد؟... انتظار این یکیو نداشتم...
ساعت8صبح بود که بیدار شد من کلا نخوابیده بودم درد داشتمو گریه میکردم... برگشت طرفم
کوک. تو اینجا چه غلطی میکنی
یه نگاهی به من انداخت که لختم و یه نگاه به خودش و به تخت خونی...
کوک. دیشب...
ات. اره دیشب تویه عوضی بهم تجاوز کردی(گریه شدید)
کوک. هه باورم نمیشه تو باکره بودی؟(پوزخند)
ات. درباره من چی فکر کرده بودی هااامثل تو ه*رزم؟؟؟؟(داد)
با سیلی که بهم زد صدام قطع شد
کوک. درست حرف بزن.... من دیشب مست بودم منم زیاد خوشم نمیاد باتو رابطه داشته باشم....
ات. پشیمون میشی....
از جام بلند شدمو لباسمو تنم کردم با گریه رفتم سمت اتاقم وارد حموم شدم داشتم دیونه میشدم تنهاچیزی که برام مهم بودو ارزش داشت دختر بودنم بود..
بعد حموم رفتم به کارام برسم اصلا حالم خوب نبود یه مسکن انداختم و به کارام رسیدم
چند روز گذشت و من اصلا کوک رو ندیدم یعنی تا میومد من قایم میشدم ازش خجالت میکشیدم نمیدونم چرا... امروز قرار بود من غذارو بچینم داشتم میز نهار رو میچیدم که حالم بد شد سریع رفتم تو دستشویی و بالا آوردم
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
شب بود داشتم ظرفارو میشستم که دستی دور شکمم حلقه شد میخواستم جیغ بزنم که با دستش دهنمو گرفت برگشتم ببینم کیه که با کوک مواجه شدم اون مست بود
کوک. لونا پیدات کردن نمیزارم دیگه ترکم کنی(مست،اشک)
داشت توهم میزد.. برای اولین بار گریه شو دیده بودم
ات. لونا کجا بود منم ات ولم کنننن
همون لحظه شکی بهم وارد شد که مثل مجسمه وایستاده بودم... منو بوسید بوسش وحشی تر وحشی تر میشد... منو به سمت اتاق خودش بردو (اسمات)
کل شبو گریه کردم اون الان به من تجاوز کرد؟... انتظار این یکیو نداشتم...
ساعت8صبح بود که بیدار شد من کلا نخوابیده بودم درد داشتمو گریه میکردم... برگشت طرفم
کوک. تو اینجا چه غلطی میکنی
یه نگاهی به من انداخت که لختم و یه نگاه به خودش و به تخت خونی...
کوک. دیشب...
ات. اره دیشب تویه عوضی بهم تجاوز کردی(گریه شدید)
کوک. هه باورم نمیشه تو باکره بودی؟(پوزخند)
ات. درباره من چی فکر کرده بودی هااامثل تو ه*رزم؟؟؟؟(داد)
با سیلی که بهم زد صدام قطع شد
کوک. درست حرف بزن.... من دیشب مست بودم منم زیاد خوشم نمیاد باتو رابطه داشته باشم....
ات. پشیمون میشی....
از جام بلند شدمو لباسمو تنم کردم با گریه رفتم سمت اتاقم وارد حموم شدم داشتم دیونه میشدم تنهاچیزی که برام مهم بودو ارزش داشت دختر بودنم بود..
بعد حموم رفتم به کارام برسم اصلا حالم خوب نبود یه مسکن انداختم و به کارام رسیدم
چند روز گذشت و من اصلا کوک رو ندیدم یعنی تا میومد من قایم میشدم ازش خجالت میکشیدم نمیدونم چرا... امروز قرار بود من غذارو بچینم داشتم میز نهار رو میچیدم که حالم بد شد سریع رفتم تو دستشویی و بالا آوردم
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
۳.۷k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.