"تيمارستان صورتی" پارت بیست و نهم
ویو جیمین
ا/ت این چند روزه خیلی عوض شده..از وقتی که حافظش برگشته دیگه حتی ازم نمیترسه..من از اولش هم دوسش نداشتم..فقط برای انتقام نزدیکش شدم..چرا اینقدر جونگ کوک درگیرش شده؟..این پسر همچین پسری نبود که اینقد درگیر دختری بشه..واقعا باورم نمیشه اینقدر هردوشون تغییر کردن..اهه بسه دیگه کارام تموم شد رفتم امارت..هنوز کسی نیومده بود..تصمیم گرفتم برم ی سری به ا/ت بزنم..رفتم داخل اتاق اما کسی نبود..دیدم در تراس بازه رفتم اونجا رو نگاه کردم اما..جز ی پتو چیز دیگه ای نبود..ی..یعنی فرار کرده؟
ویو ا/ت
با حس اینکه کسی اینجاست چشمام رو باز کردم..چی..نه..امکان نداره..عمرا..
جونگ سه:بیدار شدی دخترعمو؟
ا/ت:جونگ سه..تو اینجا چیکار میکنی؟
جونگ سه:اومدم عشقم رو ببرم..
ا/ت:توکه اومدی قبلا..منم بهت گفتم نمیخوامت چرا ول بکنم نیستی؟
دستم رو گرفت و بردم پایین ..از خونه خارج شدیم رفتیم جلوی در..
ا/ت:داری چیکار میکنییی؟میخوای منو کجا ببری؟
جونگ سه:میخوام ببرمت پی..
جونگ کوک:کجا؟
جونگ سه:توچی میگی این وسط ..
جونگ کوک:داری با صاحب دختر کناریت صحبت میکنی ها..
جونگ کوک مثل فرشته نجاتمه اما داره چی میگه؟منظورش چیه؟
جونگ سه:یعنی چی؟
جونگ کوک:از باباش خریدمش
ا/ت:چییی؟
جونگ سه:چیکار کردی؟
جونگ کوک:بگیریدش..
بادیگارد های کوک اومدن و جونگ سه رو بردن..
ا/ت:جونگ کوک تو چی..
جونگ کوک:حرفام واقعیت نداشت..برای نجاتت گفتم..
ا/ت:اوه ..واقعا ممنونم ازت..ترسیدم یه لحظه
جونگ کوک:ا/ت میای بریم یه جایی؟
ا/ت:کجا؟
جونگ کوک:بریم بهت میگم
ا/ت:خیلی خب..
ویو جیمین
بقیه هم اومدن..
جیمین:ا/ت نیستش
سویون:یعنی چی نیستش؟
تهیونگ:اونکه خونه بود..
جیمین:اره ولی الان نیستت
سویون:دختراااا(خدمتکارا)
خدمتکارا:بفرمایید خانم..
سویون:ا/ت رو ندیدن؟
خدمتکارا:خانم ما فقط دیدم یه آقا به سرعت خانم رو بردن دیگه چیزی نمیدونیم..
جیمین:یعنی چی..
.
.
حمایت میکنین؟؟؟؟هقق..آقا یه نگاه به پارت های قبل انداختم چقد اشتباه تایپی داره🤝😂به بزرگی خودتون ببخشید
ا/ت این چند روزه خیلی عوض شده..از وقتی که حافظش برگشته دیگه حتی ازم نمیترسه..من از اولش هم دوسش نداشتم..فقط برای انتقام نزدیکش شدم..چرا اینقدر جونگ کوک درگیرش شده؟..این پسر همچین پسری نبود که اینقد درگیر دختری بشه..واقعا باورم نمیشه اینقدر هردوشون تغییر کردن..اهه بسه دیگه کارام تموم شد رفتم امارت..هنوز کسی نیومده بود..تصمیم گرفتم برم ی سری به ا/ت بزنم..رفتم داخل اتاق اما کسی نبود..دیدم در تراس بازه رفتم اونجا رو نگاه کردم اما..جز ی پتو چیز دیگه ای نبود..ی..یعنی فرار کرده؟
ویو ا/ت
با حس اینکه کسی اینجاست چشمام رو باز کردم..چی..نه..امکان نداره..عمرا..
جونگ سه:بیدار شدی دخترعمو؟
ا/ت:جونگ سه..تو اینجا چیکار میکنی؟
جونگ سه:اومدم عشقم رو ببرم..
ا/ت:توکه اومدی قبلا..منم بهت گفتم نمیخوامت چرا ول بکنم نیستی؟
دستم رو گرفت و بردم پایین ..از خونه خارج شدیم رفتیم جلوی در..
ا/ت:داری چیکار میکنییی؟میخوای منو کجا ببری؟
جونگ سه:میخوام ببرمت پی..
جونگ کوک:کجا؟
جونگ سه:توچی میگی این وسط ..
جونگ کوک:داری با صاحب دختر کناریت صحبت میکنی ها..
جونگ کوک مثل فرشته نجاتمه اما داره چی میگه؟منظورش چیه؟
جونگ سه:یعنی چی؟
جونگ کوک:از باباش خریدمش
ا/ت:چییی؟
جونگ سه:چیکار کردی؟
جونگ کوک:بگیریدش..
بادیگارد های کوک اومدن و جونگ سه رو بردن..
ا/ت:جونگ کوک تو چی..
جونگ کوک:حرفام واقعیت نداشت..برای نجاتت گفتم..
ا/ت:اوه ..واقعا ممنونم ازت..ترسیدم یه لحظه
جونگ کوک:ا/ت میای بریم یه جایی؟
ا/ت:کجا؟
جونگ کوک:بریم بهت میگم
ا/ت:خیلی خب..
ویو جیمین
بقیه هم اومدن..
جیمین:ا/ت نیستش
سویون:یعنی چی نیستش؟
تهیونگ:اونکه خونه بود..
جیمین:اره ولی الان نیستت
سویون:دختراااا(خدمتکارا)
خدمتکارا:بفرمایید خانم..
سویون:ا/ت رو ندیدن؟
خدمتکارا:خانم ما فقط دیدم یه آقا به سرعت خانم رو بردن دیگه چیزی نمیدونیم..
جیمین:یعنی چی..
.
.
حمایت میکنین؟؟؟؟هقق..آقا یه نگاه به پارت های قبل انداختم چقد اشتباه تایپی داره🤝😂به بزرگی خودتون ببخشید
۱۲.۷k
۰۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.