نام رمان:عشق اجباری
نام رمان:عشق اجباری
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعداد پارت:نامعلوم
Part 15
(ویو ات)صبح با دل درد شدیدی بلند شدم خاستم برم که یهو خیلی دردش شدید شد افتادم زمین...
کوک:ات... خوبی
ات:هوم
(ویو ات)بلندم کرد برد پایین گذاشت رو کاناپه...
ات:چرا اینجا
کوک:هرچی خاستی بگو خدمتکار برات بیاره...
ات:باشه..
کوک:من میرم جایی چیزی خاستی زنگ بزن بخرم...
ات:باشه..
کوک:فعلا
ات:فعلا
(ویو ات)یکم دراز کشیدم تلفن زنگ خورد می سون بود...
ات:الو.. سلام
می سون:سلام خوبی
ات:مرسی ممنون تو خوبی
می سون:اره.. خاستم حالتو بپرسم
ات:باشه مرسی
می سون:مزاحم نمیشم خدافظ
ات:خدافط
(ویو ات)قط کردم و خاستم بلند شم برم دستشویی...
خدمتکار:خانم کمکتون کنم
ات:نه... خودم میرم
رفتم دستشویی و در اومدم یکم نشستم(پرش زمانی به ۱ ظهر)وقت ناهار شد که کوک اومد ناهار خوردیم و رفت استراحت کنه منم رو کاناپه خابیدم.... ۵عصر بلند شدم دیدم کوک از پله ها اومد پایین...
کوک:الان خوبی
ات:اوم بهترم
کوک:بلندشو بریم بیرون یع ذره
ات:میشه بریم شهربازی
کوک:باشه بلندشو بریم
(ویو ات)رفتم لباسامو پوشیدم موهامو صاف کردم و رفتیم... کلی وسایل سوار شدیم دوتایی بستنی هم خوردیم و شب شد اومدیم خابیدیم
لایک کامنت یادتون نره💜
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعداد پارت:نامعلوم
Part 15
(ویو ات)صبح با دل درد شدیدی بلند شدم خاستم برم که یهو خیلی دردش شدید شد افتادم زمین...
کوک:ات... خوبی
ات:هوم
(ویو ات)بلندم کرد برد پایین گذاشت رو کاناپه...
ات:چرا اینجا
کوک:هرچی خاستی بگو خدمتکار برات بیاره...
ات:باشه..
کوک:من میرم جایی چیزی خاستی زنگ بزن بخرم...
ات:باشه..
کوک:فعلا
ات:فعلا
(ویو ات)یکم دراز کشیدم تلفن زنگ خورد می سون بود...
ات:الو.. سلام
می سون:سلام خوبی
ات:مرسی ممنون تو خوبی
می سون:اره.. خاستم حالتو بپرسم
ات:باشه مرسی
می سون:مزاحم نمیشم خدافظ
ات:خدافط
(ویو ات)قط کردم و خاستم بلند شم برم دستشویی...
خدمتکار:خانم کمکتون کنم
ات:نه... خودم میرم
رفتم دستشویی و در اومدم یکم نشستم(پرش زمانی به ۱ ظهر)وقت ناهار شد که کوک اومد ناهار خوردیم و رفت استراحت کنه منم رو کاناپه خابیدم.... ۵عصر بلند شدم دیدم کوک از پله ها اومد پایین...
کوک:الان خوبی
ات:اوم بهترم
کوک:بلندشو بریم بیرون یع ذره
ات:میشه بریم شهربازی
کوک:باشه بلندشو بریم
(ویو ات)رفتم لباسامو پوشیدم موهامو صاف کردم و رفتیم... کلی وسایل سوار شدیم دوتایی بستنی هم خوردیم و شب شد اومدیم خابیدیم
لایک کامنت یادتون نره💜
۷.۲k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.