(عشق سرد)پارت 13

ویو ا.ت)

ا.ت:

شلیک کرد ولی جونگکوک پرید جلوش
و تیر خورد به قلبش و افتاد توی بغل من


هی تکونش میدادم که...

یه دفعه چشمام روباز کرد و دستشو روی گونم کشید و گفت:

ا.ت.....خیلی....خیلی...زیاد....عاشقتم (....)یعنی سرفه)

ا.ت:

و بعدش خون بالا آورد و از حال رفت
با گریه بهش گفتم:

جونگکوک بیدار شو ترو خدا (با گریه شدید )

که یهو جیمین اومد توی اتاق و با دیدن اون صحنه سریع جونگکوک رو کول کرد و برد اتاق عمل و چندتا از دکتر هارو صدا زد
و عملو شروع کردن

ا.ت:

نشسته بودم روی زمین به در اتاق عمل نگاه میکردم و جوری گریه میکردم که نفسم بالا نمیومد

که یهو تهیونگ با دو اومد سمت (دو یعنی دوید)

ا.ت:تهیونگو بغل کردم و کلی فشارش دادم


تهیونگ:

ا.ت....آروم باش ...اون حالش خوب میشه باشه؟؟
(....)یعنی از بغض نتونست حرف بزنه )


ا.ت:

ب...باشه ...هق ...

که یهو در اتاق عمل باش شد و جیمین با دستای خونی اومد بیرون
ولی بغض کرده بود

سریع رفتم سمتش و گفتم:

جیمین ...چیشده ...هق ....جونگکوک ...حالش خوبه ..هق ....جواب بده ....(با داد و گریه شدید)

جیمین :

متاسفم ا.ت ولی .......












یاع یاع یاع خماری بمونین 😈😂


شرط پارت بعد

لایک:14

ایندفعه بیشتر میگم لایکو چون میدونم خیلی مشتاقین بدونین چی میشه 😂😂

کرم درونم فعال شد
و .....

کامنت
کامنت از لایک برام مهم تره
کامنت اجباری
دیگه خودتون میدونی با جونگکوک و عشق سرد

بای دوستون دارم ☺️💗