زندگی من با بقیه فرق داشت

زندگی من با بقیه فرق داشت
همه با هم مهربان بودند
خنده از روی لبهایمان کنار نمی‌رفت
همیشه شاد و خندان بودیم
اکثر پسر ها عاشق فوتبال بودند
ولی من عاشق کشتی بودم
همین شد که زندگی ام با بقیه فرق داشت
درست یادم هست وقتی با پدرم کشتی می‌گرفتم
چنان با من رفتار میکرد که به غرورم برنخورد
من از بچگی عاشق این ورزش شدم
در باشگاه استادمان از ما ها خواست
اسممان را با صدای بلند بگوییم
من با غرور و افتخار گفتم : من اندیمشکی ام و
اسمم سعید عبدولی است .
تمرینات شروع شد ،
اول دور سالن می چرخیدیم
تمرینات کششی و ...
یادم رفت بگویم
که اولین بار دوبنده را می پوشیدم
با خودم عهد کردم
و در دلم آرزو کردم که
روزی در کنار بزرگان کشتی
باشم
روز ها و شب ها می‌گذشت
و هر دفعه بهتر و بهتر تر میشدم
تا اینکه رسیدم به الان که
عضو تیم ملی کشتی هستم

#سعید_عبدولی

« این متن مورد تأیید قهرمان جهان قرار گرفت و
بنده حقیر را مورد تشویق و حمایت قرار دادند »

نویسنده امیدعبدالهی

[ حتی در صفحه مجازی خود از بنده تقدیر کردند و نوشتند :
فداتشم امید عزیز انشاالله در تمام مراحل زندگیت موفق و سربلند باشید] #اندیمشک #سعید_عبدولی #قهرمان_جهان #مرد_افسانه_ای
دیدگاه ها (۲)

مسابقات شروع شده بوددو مسابقه را برده بودم که از دور اشاره ک...

خواب و بیدار بودمصدایی گاهی به گوشم می‌رسیدو قطع میشداز جایم...

گاهی رفتار آدمی تو به فکر وا میدارد که تازه متوجه می‌شوی مرا...

من زاده شهر بهار نارنج و ترنجشهری پر افتخار پر از بناهای تار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط