•°چندپارتی هیون درخواستی•°
•°چندپارتی هیون درخواستی•°
وقتی بهش توجه نمیکنی(هیون به عنوان دوس پسر) p1
ا.ت ویو
جدیدا خیلی به گوشی وابسته شده بودم
امروز هیون مرخصی گرفته بود
ولی من همش سرم تو گوشی بود
انگار گوشی شده بود کل زندگیم
هیون ویو
امروز مرخصی گرفته بودم ولی ا.ت همش سرش تو گوشی بود
اصن بهم اهمیت نمیداد
_ا.ت
ا.ت:هوم*آروم*
_ا.تتتت
ا.ت:هوممم
_چرا بهم توجه نمیکنییی
دیدم که هیچ واکنشی نشون نداد
زل زدم تو چشاش
ا.ت:چرا اینجوری نگاه میکنی؟
_منتظرم بهم توجه کنی
ا.ت ویو
به این همه کیوتیش خندم گرفت
ا.ت:خب نمیتونم سرمو از گوشی دربیارممم
_باید دربیاری من توجه میخام
ا.ت:خب نمیتونم
یدفه گوشیو ازم گرفت و دوید رفت
مثل تام و جری افتاده بودیم دنبال هم
بعد ۳۰ دور کل خونه رو چرخیدن نفس کم آوردم
ا.ت:باشه هیون باشه دیگه سرمو نمیکنم تو گوشی*نفس نفس*
_حیحی این یعنی من بردممم
یادم افتاد که بهم گفت هرکی ببازه باید هرکاری که اون یکی میگه رو انجام بده
ا.ت:ن.نه خیرم من بردم چی میگی
وقتی بهش توجه نمیکنی(هیون به عنوان دوس پسر) p1
ا.ت ویو
جدیدا خیلی به گوشی وابسته شده بودم
امروز هیون مرخصی گرفته بود
ولی من همش سرم تو گوشی بود
انگار گوشی شده بود کل زندگیم
هیون ویو
امروز مرخصی گرفته بودم ولی ا.ت همش سرش تو گوشی بود
اصن بهم اهمیت نمیداد
_ا.ت
ا.ت:هوم*آروم*
_ا.تتتت
ا.ت:هوممم
_چرا بهم توجه نمیکنییی
دیدم که هیچ واکنشی نشون نداد
زل زدم تو چشاش
ا.ت:چرا اینجوری نگاه میکنی؟
_منتظرم بهم توجه کنی
ا.ت ویو
به این همه کیوتیش خندم گرفت
ا.ت:خب نمیتونم سرمو از گوشی دربیارممم
_باید دربیاری من توجه میخام
ا.ت:خب نمیتونم
یدفه گوشیو ازم گرفت و دوید رفت
مثل تام و جری افتاده بودیم دنبال هم
بعد ۳۰ دور کل خونه رو چرخیدن نفس کم آوردم
ا.ت:باشه هیون باشه دیگه سرمو نمیکنم تو گوشی*نفس نفس*
_حیحی این یعنی من بردممم
یادم افتاد که بهم گفت هرکی ببازه باید هرکاری که اون یکی میگه رو انجام بده
ا.ت:ن.نه خیرم من بردم چی میگی
۳.۹k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.