گناهکار
وسطه راه بود... که دیانا داشت میافتاد تو شیشه.... نگه داشتم ماشینو.. و.. رفتم.. سمتش. در باز کردم.
دیانا. میخواستم. برم. بیرون. که.
ارسلان. گذاشتم تو ماشین کمربندشو بستم... که از یقم گرفت کشید سمت خودش.
دیانا...... ل. ب. ات.... 🙂دستمو بردم تا لبش که چشام خسته شد. خوابم برد.
ارسلان 🤨🤨ای کاش یکم حرف گوش میدادی. رفتم ماشین روشن کردم را افتادم...
نیکا متین.. ما غذا خوردیم.... اینا نیومدن...
متین. نگران نباش میان.
نیکا... رفتم جلو متین... اخه تو چه طور میتونی این حرف و بزنی.... واقعا که.. خب پاشو.
متین:از کمرش کشیدم.. تا بیاد سمت من.
نیکا 😶😶😶😳
متین... نیکا جان وقتی میگم میان. یعنی میان... فهمیدی گلم.
نیکا.. به من نگو جان(
متین... اع.باید خوشحالم باشی... همچین پسر خوشگل. خوشتیپی... بهت میگه جان.
نیکا... اواع...... نه نیستم... ولم کن.
متین.. صدای ماشین داخل حیات میاد.
نیکا. ولم..... اع.... پس داداش اومد... بدو بدو به سمت حیاط رفتم..
متین. اروم میخوری زمین.
نیکا.... داداش ســـــلــــام...
ارسلان... از ماشین پیاده شدم. دیدم نیکا داره میاد سمتم.... سلام.
نیکا. اوردیش.
ارسلان. هوم😶
نیکا.... گفتی بهش. 🤭💛
ارسلان. نه. (:
نیکا ن. ه. ه..... خ. ب چـراـ
ارسلان.. ولش الان بیا کمک کن ببرمش.
نیکا. چیشده. مگه؟
ارسلان... مسته.
نیکا. واع.مگه کجا بود.....
متین.... سلام.
ارسلان. سلام.
متین. دویدم. سمت ارسلان.. دیانا رو اوردیش.
ارسلان. اره. رفتم در باز کردم. کمربندشو باز کردم....
متین.. چرا اینجوریه.
ارسلان. با دوستش رفته بود پارتی. مسته...
متین.. ای وای.
نیکا... من میرم. خونه شما هم. بیان.
ارسلان. متین. زحمت بکش.
متین. چیو
ارسلان. بغلش کن بیار خونه.
متین. داداـــــش. چرا من غیرت نداری تو... برووو
ارسلان. توهم مث داداشش
متین. نخیر.. خودت دبغلش کن. بیار. بای.
ارسلان. متین... بابا. نرو... متین.
متین 🤚🤚🤚🤚👋(؛:
ارسلان... پوف. دیانا.... دیانا ااا.
دیانا.. بِخف. بزار بخوابم.
ارسلان. پاشو کجا بخوابی اومدیم. خونه.
دیانا. نمیخوام....
ارسلان... بابا الان مستی... بخدا..... تا سه میشمارم. پاشو بریم.
دیانا.... خب.... بغلم کن... حال. ندارم.
ارسلان.... 😞😞😞😶..... (دلش) نمیخوام دیگه بغلت کنم.
دیانا. ارس----------------لان
ارسلان. هاااا. /!
دیانا... منو ببر
ارسلان.. از پاهاش گرفتم کولش کردم.
دیانا.. بابا مث ادم بغل کن.... اویزونم کردی. محکم یه پشتش. با مشت زدم. ارسلان...
ارسلان. هیس(!
نیکا... اه. داداش کشتی دختر مردمو.
ارسلان. نمیخواد نگران باشی... میبرمش. اتاقش..... شما برین بخوابین ساعتد:۱۰:۳۰
نیکا... باش.
متین..... پس مث ادم برسون اتاقش... بای.
ارسلان... شب بخیر.
نیکا. همچنین.
ارسلان.... رفتم گذاشتمش. رو تخت....
دیانا... ای... دلم.
ارسلان. اها. الان دلم دلم میکنی. وقتی لیوان لیوان مشروب میخوری.
دیانا. (با حالت مستی) چرت نگـــو. من یه لیوان خوردم.
ارسلان. ارع.این اثرات یه لیوانه که این شکلی شدی. قشنگ معلومه.
دیانا.... معدم....
ارسلان. بای.
دیانا... ب.. ا. ی.
ارسلان... رفتم اتاقم لباسامو عوض کردم.... رو تخت دراز کشیدم......
دیانا..... من. الان کجام اسم این پسر ارسلان و از کجا میدونم.
ارسلان.... همش تصویر. که تو پارتی دیانا داشت با پسره میرقصید... اومد جلو چشام...... . نه نمیشه. نمیزارم. دختری که به این زوری. به دست اوردم. یکی دیگه..؟؟؟
دیانا..... بلند شدم... تابرم.. سمت در
دیانا. میخواستم. برم. بیرون. که.
ارسلان. گذاشتم تو ماشین کمربندشو بستم... که از یقم گرفت کشید سمت خودش.
دیانا...... ل. ب. ات.... 🙂دستمو بردم تا لبش که چشام خسته شد. خوابم برد.
ارسلان 🤨🤨ای کاش یکم حرف گوش میدادی. رفتم ماشین روشن کردم را افتادم...
نیکا متین.. ما غذا خوردیم.... اینا نیومدن...
متین. نگران نباش میان.
نیکا... رفتم جلو متین... اخه تو چه طور میتونی این حرف و بزنی.... واقعا که.. خب پاشو.
متین:از کمرش کشیدم.. تا بیاد سمت من.
نیکا 😶😶😶😳
متین... نیکا جان وقتی میگم میان. یعنی میان... فهمیدی گلم.
نیکا.. به من نگو جان(
متین... اع.باید خوشحالم باشی... همچین پسر خوشگل. خوشتیپی... بهت میگه جان.
نیکا... اواع...... نه نیستم... ولم کن.
متین.. صدای ماشین داخل حیات میاد.
نیکا. ولم..... اع.... پس داداش اومد... بدو بدو به سمت حیاط رفتم..
متین. اروم میخوری زمین.
نیکا.... داداش ســـــلــــام...
ارسلان... از ماشین پیاده شدم. دیدم نیکا داره میاد سمتم.... سلام.
نیکا. اوردیش.
ارسلان. هوم😶
نیکا.... گفتی بهش. 🤭💛
ارسلان. نه. (:
نیکا ن. ه. ه..... خ. ب چـراـ
ارسلان.. ولش الان بیا کمک کن ببرمش.
نیکا. چیشده. مگه؟
ارسلان... مسته.
نیکا. واع.مگه کجا بود.....
متین.... سلام.
ارسلان. سلام.
متین. دویدم. سمت ارسلان.. دیانا رو اوردیش.
ارسلان. اره. رفتم در باز کردم. کمربندشو باز کردم....
متین.. چرا اینجوریه.
ارسلان. با دوستش رفته بود پارتی. مسته...
متین.. ای وای.
نیکا... من میرم. خونه شما هم. بیان.
ارسلان. متین. زحمت بکش.
متین. چیو
ارسلان. بغلش کن بیار خونه.
متین. داداـــــش. چرا من غیرت نداری تو... برووو
ارسلان. توهم مث داداشش
متین. نخیر.. خودت دبغلش کن. بیار. بای.
ارسلان. متین... بابا. نرو... متین.
متین 🤚🤚🤚🤚👋(؛:
ارسلان... پوف. دیانا.... دیانا ااا.
دیانا.. بِخف. بزار بخوابم.
ارسلان. پاشو کجا بخوابی اومدیم. خونه.
دیانا. نمیخوام....
ارسلان... بابا الان مستی... بخدا..... تا سه میشمارم. پاشو بریم.
دیانا.... خب.... بغلم کن... حال. ندارم.
ارسلان.... 😞😞😞😶..... (دلش) نمیخوام دیگه بغلت کنم.
دیانا. ارس----------------لان
ارسلان. هاااا. /!
دیانا... منو ببر
ارسلان.. از پاهاش گرفتم کولش کردم.
دیانا.. بابا مث ادم بغل کن.... اویزونم کردی. محکم یه پشتش. با مشت زدم. ارسلان...
ارسلان. هیس(!
نیکا... اه. داداش کشتی دختر مردمو.
ارسلان. نمیخواد نگران باشی... میبرمش. اتاقش..... شما برین بخوابین ساعتد:۱۰:۳۰
نیکا... باش.
متین..... پس مث ادم برسون اتاقش... بای.
ارسلان... شب بخیر.
نیکا. همچنین.
ارسلان.... رفتم گذاشتمش. رو تخت....
دیانا... ای... دلم.
ارسلان. اها. الان دلم دلم میکنی. وقتی لیوان لیوان مشروب میخوری.
دیانا. (با حالت مستی) چرت نگـــو. من یه لیوان خوردم.
ارسلان. ارع.این اثرات یه لیوانه که این شکلی شدی. قشنگ معلومه.
دیانا.... معدم....
ارسلان. بای.
دیانا... ب.. ا. ی.
ارسلان... رفتم اتاقم لباسامو عوض کردم.... رو تخت دراز کشیدم......
دیانا..... من. الان کجام اسم این پسر ارسلان و از کجا میدونم.
ارسلان.... همش تصویر. که تو پارتی دیانا داشت با پسره میرقصید... اومد جلو چشام...... . نه نمیشه. نمیزارم. دختری که به این زوری. به دست اوردم. یکی دیگه..؟؟؟
دیانا..... بلند شدم... تابرم.. سمت در
۱۱۱.۹k
۱۴ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.