فصل سوم پارت ششم
کوک ـ سویونگ باید یه چیزی بهت بگم
سویونگ ـ خوب بگو
کوک ـ راستش جیا با همون جیسا ی لعنتی دوباره برگشتن
سویونگ ـ خوب
کوک ـ و می خوان ما رو از هم جدا کنن گفتن که اگه از هم طلاق نگیریم جون بچه مون در خطر میوفته
سویونگ ـ یعنی چی من از همون اولش هم می دونستم اطرافیانمون نمی زارن ما باهم باشیم ولی من نمی خوام از تو طلاق بگیرم لطفا یه کاری کن
کوک ـ تو چرا این قدر زود تسلیم میشی من به هیچ وجع از تو طلاق نمی گیرم
سویونک ـ یعنی بزاریم جوکیونگ رو بکشن
کوک ـ مگر از جنازه ی من رد بشن
سویونگ ـ پس می گی چیکار کنیم
کوک ـ باید یه نقشه ی درست حسابی بکشیم
ســو یونگ ـ دمت گرم
کوک ـ برای چی
سویونگ ـ برای اینکه مثل منه ابلح
تسلیم اون دوتا روانی نشدی و فکرت کار
کرد من اصلا مخم به اینا نرسید.
سویونگ ـ خوب بگو
کوک ـ راستش جیا با همون جیسا ی لعنتی دوباره برگشتن
سویونگ ـ خوب
کوک ـ و می خوان ما رو از هم جدا کنن گفتن که اگه از هم طلاق نگیریم جون بچه مون در خطر میوفته
سویونگ ـ یعنی چی من از همون اولش هم می دونستم اطرافیانمون نمی زارن ما باهم باشیم ولی من نمی خوام از تو طلاق بگیرم لطفا یه کاری کن
کوک ـ تو چرا این قدر زود تسلیم میشی من به هیچ وجع از تو طلاق نمی گیرم
سویونک ـ یعنی بزاریم جوکیونگ رو بکشن
کوک ـ مگر از جنازه ی من رد بشن
سویونگ ـ پس می گی چیکار کنیم
کوک ـ باید یه نقشه ی درست حسابی بکشیم
ســو یونگ ـ دمت گرم
کوک ـ برای چی
سویونگ ـ برای اینکه مثل منه ابلح
تسلیم اون دوتا روانی نشدی و فکرت کار
کرد من اصلا مخم به اینا نرسید.
۶.۲k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.