مترو
ویو لینا
داشتم میخوردم
زمین که توی بغل یکی فرق رفتم
مین هوک بود
مین هوک: حالت خوبه؟
لینا: اره...
مین هوک: خیلی دیر نیومدی؟
لینا: ببخشید، بریم کمپانی؟
مین هوک: بریم
کمرم رو ول کرد که با هم رفتیم سمت کمپانی
ویو شوگا
وقتی اون دختر رفت توی بغل اون مرده
که به احتمال زیاد دوست پسرشه
حسادت کردم
نمیدونم چرا ولی خیلی ناراحت شدم سرم
رو انداختم
پایین و رفتم کمپانی رسیدم که همون دختر رو دیدم داشت با یوچان
حرف میزد
(چند دیقه بعد)
حرفش
تمام شد رفتم پیش یوچان
شوگا: این دختره کیه؟
یو چان: منیجر شماس
شوگا: نبابا
یوچان: والا البته الان تست شفایی
داد ولی مطمعنم
قبول میشه
شوگا زیر لب: خدا کنه
یو چان: چیزی گفتین؟
شوگا: نه من میرم سر کارم
ویو لینا
موقه برگشت به خونه یه ماشین کنارم
وایساد...
داشتم میخوردم
زمین که توی بغل یکی فرق رفتم
مین هوک بود
مین هوک: حالت خوبه؟
لینا: اره...
مین هوک: خیلی دیر نیومدی؟
لینا: ببخشید، بریم کمپانی؟
مین هوک: بریم
کمرم رو ول کرد که با هم رفتیم سمت کمپانی
ویو شوگا
وقتی اون دختر رفت توی بغل اون مرده
که به احتمال زیاد دوست پسرشه
حسادت کردم
نمیدونم چرا ولی خیلی ناراحت شدم سرم
رو انداختم
پایین و رفتم کمپانی رسیدم که همون دختر رو دیدم داشت با یوچان
حرف میزد
(چند دیقه بعد)
حرفش
تمام شد رفتم پیش یوچان
شوگا: این دختره کیه؟
یو چان: منیجر شماس
شوگا: نبابا
یوچان: والا البته الان تست شفایی
داد ولی مطمعنم
قبول میشه
شوگا زیر لب: خدا کنه
یو چان: چیزی گفتین؟
شوگا: نه من میرم سر کارم
ویو لینا
موقه برگشت به خونه یه ماشین کنارم
وایساد...
۱.۹k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.