عشق در نگاه اول پارت 18
کوک کاملا لختم کرد و ...... (با ذهن عزیزتون تصور کنید قبلا بهتون گفتم دیگه🙏😂)
ویو ات
صبح با دل درد شدید بیدار شدم دیدم کوک لخت کنارم خوابیده یاد کارای دیشب افتادم داشتم آب میشدم از خجالت ساعت پنج صبح بود یهو دیدم کوک بیدار شد
کوک: بیبی صبح بخیر
ات: جان بیبی؟؟؟
کوک : مگه نیستی
ات: ....
کوک: دلت درد میکنه
ات: خیلی کوک ی سوال دیروز چند راند رفتیم
کوک: نگم بهتره
ات: بگو
کوک: باشه هشت راند
ات: پس بگو چرا انقد درد دارم
کوک: میخوای بریم حموم
ات: نه نمیخواد خودم میرم
کوک: باشه
رفتم حموم اومدم بیرون از اتاق دیدم کوک صبحانه درست کرده
کوک:بیا این قرص رو بخور بهتری
ات: ممنون قرص رو خوردم داشتم صبحانه میخوردم
کوک: دیشب بهت حال داد بیبی
آبمیوه پرید گلوم شروع کردم به سرفه کردن کوک هم داشت میخندید
ات: کوک این چه سوالیه
کوک: ببخشید قیافت خیلی باحال شده😂😂
ات: یا بس کن
کوک: باشه خیلی معذرت میخوام بانو
بعد از صبحانه کوک گفت فیلم ببینیم منم قبول کردم داشتیم فیلم نگاه میکردیم که گوشی کوک زنگ خورد
کوک: تو فیلم نگاه من الان میام
ات: باشه
ویو کوک
رفتم تو حیاط عمارت جواب بدم شماره ناشناس بود
جواب دادم بله بفرمایید
شماره ناشناس: جناب آقای جئون
کوک: بله خودم هستم
شماره ناشناس: خوشبختم میتونم شمارو ببینم
کوک: شما کی هستین
شماره ناشناس: بزودی میفهمید لطفا به این آدرسی که فرستادم بیاین همین الان
کوک: باشه
شماره ناشناس: بای
زود رفتم تو خونه
کوک: ات من باید برم ی جا مواظب خودت باش
ات: باشه زود بیا
کوک: خیلی خب باشه من رفتم
ات: بای
کوک: بای بیبی
زود سوار ماشین شدم و به اون آدرس رفتم ی کارخونه متروکه بود واردش شدم
کوک: کسی اینجاس
شماره ناشناس: خوش اومدی جئون
برگشتم و باهاش رو به رو شدم اون.....
مرسی که شرط هارو رسوندین خیلی ممنون یعنی چه کسی میتونه باشه تو پارت بعد میفهمید
شرط ها
۱۰ تا لایک
۱۵ تا کامنت 😘😘
ویو ات
صبح با دل درد شدید بیدار شدم دیدم کوک لخت کنارم خوابیده یاد کارای دیشب افتادم داشتم آب میشدم از خجالت ساعت پنج صبح بود یهو دیدم کوک بیدار شد
کوک: بیبی صبح بخیر
ات: جان بیبی؟؟؟
کوک : مگه نیستی
ات: ....
کوک: دلت درد میکنه
ات: خیلی کوک ی سوال دیروز چند راند رفتیم
کوک: نگم بهتره
ات: بگو
کوک: باشه هشت راند
ات: پس بگو چرا انقد درد دارم
کوک: میخوای بریم حموم
ات: نه نمیخواد خودم میرم
کوک: باشه
رفتم حموم اومدم بیرون از اتاق دیدم کوک صبحانه درست کرده
کوک:بیا این قرص رو بخور بهتری
ات: ممنون قرص رو خوردم داشتم صبحانه میخوردم
کوک: دیشب بهت حال داد بیبی
آبمیوه پرید گلوم شروع کردم به سرفه کردن کوک هم داشت میخندید
ات: کوک این چه سوالیه
کوک: ببخشید قیافت خیلی باحال شده😂😂
ات: یا بس کن
کوک: باشه خیلی معذرت میخوام بانو
بعد از صبحانه کوک گفت فیلم ببینیم منم قبول کردم داشتیم فیلم نگاه میکردیم که گوشی کوک زنگ خورد
کوک: تو فیلم نگاه من الان میام
ات: باشه
ویو کوک
رفتم تو حیاط عمارت جواب بدم شماره ناشناس بود
جواب دادم بله بفرمایید
شماره ناشناس: جناب آقای جئون
کوک: بله خودم هستم
شماره ناشناس: خوشبختم میتونم شمارو ببینم
کوک: شما کی هستین
شماره ناشناس: بزودی میفهمید لطفا به این آدرسی که فرستادم بیاین همین الان
کوک: باشه
شماره ناشناس: بای
زود رفتم تو خونه
کوک: ات من باید برم ی جا مواظب خودت باش
ات: باشه زود بیا
کوک: خیلی خب باشه من رفتم
ات: بای
کوک: بای بیبی
زود سوار ماشین شدم و به اون آدرس رفتم ی کارخونه متروکه بود واردش شدم
کوک: کسی اینجاس
شماره ناشناس: خوش اومدی جئون
برگشتم و باهاش رو به رو شدم اون.....
مرسی که شرط هارو رسوندین خیلی ممنون یعنی چه کسی میتونه باشه تو پارت بعد میفهمید
شرط ها
۱۰ تا لایک
۱۵ تا کامنت 😘😘
۱۴.۶k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.