وقتی عاشق مربیم شدم
وقتی عاشق مربیم شدم
پارت: ②①
کوک عصبی شد و گفت
کوک: هی بسه دیگه ترسو انقد نچسب به ا/ت
تهیونگ:.. ا... ا اوکی
تهیونگ از بغل ا/ت میاد بیرون و میره تو اتاقش
ا/ت: هی کوک ناراحتش کردی
کوک: برام مهم نیست
ا/ت: ولی.. اما.
کوک: گفتم مهم نیست دهنتو ببند
ا/ت: چ.. چی... الان با من بودی؟!
کوک: اره با تو بودم!
ا/ت یه سیلی به کوک میزنه و میگه
ا/ت: یه بار دیگه فقط یه بار دیگه صداتو برام بلند کنی بهم توهین کنی من میدونمو تو
کوک میخاست بزنتش که تهیونگ دستشو میگیره
تهیونگ: هرکاری کردی هیچی نگفتم اینو دیگه نمیتونم حذم کنم که دست رو دختر بلد کنی. میدونم اینه داداشم ولی داداشی که عوضی باشه جاش تو خونم نیست گمشو برو
کوک اهی میکشه و میره
ا/ت هم میره بیرون
تهیونگ: ا/ت تو کجا میری
ا/ت: میرم پیشه دوستم اونجا راحت ترم. خدافظ
تهیونگ: اما... هوم.. اوکی خدافظ
ا/ت میره
.
.
.
.
.
.
.
خماری
لایک کامنت. یادتون نره
بچه ها پارت بعد با شما تو کامنتا. بنویسین هرکدوم قشنگ تر بود میزارمش تو پارت و ایدیشو میزارم میگم این پارت با همکاریه این خانوم یا اقا. نوشته شد
پارت: ②①
کوک عصبی شد و گفت
کوک: هی بسه دیگه ترسو انقد نچسب به ا/ت
تهیونگ:.. ا... ا اوکی
تهیونگ از بغل ا/ت میاد بیرون و میره تو اتاقش
ا/ت: هی کوک ناراحتش کردی
کوک: برام مهم نیست
ا/ت: ولی.. اما.
کوک: گفتم مهم نیست دهنتو ببند
ا/ت: چ.. چی... الان با من بودی؟!
کوک: اره با تو بودم!
ا/ت یه سیلی به کوک میزنه و میگه
ا/ت: یه بار دیگه فقط یه بار دیگه صداتو برام بلند کنی بهم توهین کنی من میدونمو تو
کوک میخاست بزنتش که تهیونگ دستشو میگیره
تهیونگ: هرکاری کردی هیچی نگفتم اینو دیگه نمیتونم حذم کنم که دست رو دختر بلد کنی. میدونم اینه داداشم ولی داداشی که عوضی باشه جاش تو خونم نیست گمشو برو
کوک اهی میکشه و میره
ا/ت هم میره بیرون
تهیونگ: ا/ت تو کجا میری
ا/ت: میرم پیشه دوستم اونجا راحت ترم. خدافظ
تهیونگ: اما... هوم.. اوکی خدافظ
ا/ت میره
.
.
.
.
.
.
.
خماری
لایک کامنت. یادتون نره
بچه ها پارت بعد با شما تو کامنتا. بنویسین هرکدوم قشنگ تر بود میزارمش تو پارت و ایدیشو میزارم میگم این پارت با همکاریه این خانوم یا اقا. نوشته شد
۱۱.۰k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.