Part 15
راوی pov:
پشت در اتاق جین منتظر دکتر بودن تا از حال جین بهشون خبر بده...نیم ساعت گذشت...1ساعت گذشت هیچ خبری نشد ولی با باز شدن در اتاق و بیرون اومدن دکتر از اتاق همگی سر پا گوش وایسادن
_سما همراهان آقای کیم هستین؟
دکتر گفت و همگی سر تایید نشون دادن
_طبق تحقیقات انجام شده فهمیدیم شوک عصبی بهش وارد شده و خون ریزی دهنش هم مال شوک عصبی عه بوده اگه سرمش تموم شد میتونین مرخصش کنین
حرفاش که تموم شد رفت
_خوب من میرم کارای ترخیص رو انجام بدم
نامجون گفت
_من و کوک هم میریم یه گشتی این اطراف بزنیم
تهیونگ گفت و چشمکی به کوک زد که از نگاه اون دور نموند
_من و جیمین هم میریم برای امشب شام بخریم سریع برمیگردیم
یونگی گفت و هر می یه ور رفت واسه یه کاری
_بریم داخل؟
جیهوپ گفت
_اره بریم
ا.ت سریع گفت و سرشو بالا پایین کرد
با هم وارد اتاق شدن و روی صندلی های اونجا نشستن ا.ت سرشو روی شونه های جیهوپ گذاشت و باهاش حرف میزد جیهوپ هم با رمانتیک ترین حالتش جواب میداد
رسما داشتن با هم لاس میزدن جین هم بیدار شده بود ولی ا.ت و جیهوپ متوجهش نشده بودن (مدیونید فک کنین لاس بلد نیستم)
_به به به به چشمم روشن خانم کیم ا.ت و آقای جانگ فاکینگ هوسوک من اینجا روی تخت بیمارستان افتادم با هزار درد و بدبختی سرم بهم وصله شما دو تا دارین لاس میزنین ، نامجون ، جیمین ، یونگی ، کوک ، تهیونگ کجا رفتن؟ لیسا و جنی هم معلوم نیست کدوم گورین فقط وایسین سرمم از دستم برداشته بشه و بریم خونه با همون ماهیتابه عمه کوک حسابتون رو میرسم
با صدای جین دو متر پریدن هوا ا.ت که میدونست وضعیت قرمزه جلوی جین زانو زد
_متاسفم سرورم دیگه تکرار نمیشه
ا.ت گفت و جیهوپ هم مثل ا.ت زانو زد و روی گوشش زمزمه کرد
_داری چیکار میکنیییی؟
ا.ت هم جوری که فقط خودشو جیهوپ بشنوم زمزمه کرد
_هوپی وضعیت قرمزه باید اینکارو کنیم تا نکشدمون
جیهوپ با لقبی که از ا.ت گرفته بود ساکت شد
Kook pov:
با رسیدن به حیاط تهیونگ دستمو گرفت و برد یه جای خلوت هیچ آدمی نبود یه دوربین هم نبود!
_کلوچه داری به چی فکر میکنی ؟
_چ..چی؟ ه..هیچی!
لعنت به این لکنت که ما موقع ظاهر میشه
_او بیبی بوی من از دروغ خوشم نمیاد
.........
سلام به همه
بچه ها به احتمال زیاد گوشیم بخاطر مدرسه ها کنار گذاشته میشه و نتونم فیک رو آپ کنم و متوقف بشه. لف ندید چون برمیگردم
پشت در اتاق جین منتظر دکتر بودن تا از حال جین بهشون خبر بده...نیم ساعت گذشت...1ساعت گذشت هیچ خبری نشد ولی با باز شدن در اتاق و بیرون اومدن دکتر از اتاق همگی سر پا گوش وایسادن
_سما همراهان آقای کیم هستین؟
دکتر گفت و همگی سر تایید نشون دادن
_طبق تحقیقات انجام شده فهمیدیم شوک عصبی بهش وارد شده و خون ریزی دهنش هم مال شوک عصبی عه بوده اگه سرمش تموم شد میتونین مرخصش کنین
حرفاش که تموم شد رفت
_خوب من میرم کارای ترخیص رو انجام بدم
نامجون گفت
_من و کوک هم میریم یه گشتی این اطراف بزنیم
تهیونگ گفت و چشمکی به کوک زد که از نگاه اون دور نموند
_من و جیمین هم میریم برای امشب شام بخریم سریع برمیگردیم
یونگی گفت و هر می یه ور رفت واسه یه کاری
_بریم داخل؟
جیهوپ گفت
_اره بریم
ا.ت سریع گفت و سرشو بالا پایین کرد
با هم وارد اتاق شدن و روی صندلی های اونجا نشستن ا.ت سرشو روی شونه های جیهوپ گذاشت و باهاش حرف میزد جیهوپ هم با رمانتیک ترین حالتش جواب میداد
رسما داشتن با هم لاس میزدن جین هم بیدار شده بود ولی ا.ت و جیهوپ متوجهش نشده بودن (مدیونید فک کنین لاس بلد نیستم)
_به به به به چشمم روشن خانم کیم ا.ت و آقای جانگ فاکینگ هوسوک من اینجا روی تخت بیمارستان افتادم با هزار درد و بدبختی سرم بهم وصله شما دو تا دارین لاس میزنین ، نامجون ، جیمین ، یونگی ، کوک ، تهیونگ کجا رفتن؟ لیسا و جنی هم معلوم نیست کدوم گورین فقط وایسین سرمم از دستم برداشته بشه و بریم خونه با همون ماهیتابه عمه کوک حسابتون رو میرسم
با صدای جین دو متر پریدن هوا ا.ت که میدونست وضعیت قرمزه جلوی جین زانو زد
_متاسفم سرورم دیگه تکرار نمیشه
ا.ت گفت و جیهوپ هم مثل ا.ت زانو زد و روی گوشش زمزمه کرد
_داری چیکار میکنیییی؟
ا.ت هم جوری که فقط خودشو جیهوپ بشنوم زمزمه کرد
_هوپی وضعیت قرمزه باید اینکارو کنیم تا نکشدمون
جیهوپ با لقبی که از ا.ت گرفته بود ساکت شد
Kook pov:
با رسیدن به حیاط تهیونگ دستمو گرفت و برد یه جای خلوت هیچ آدمی نبود یه دوربین هم نبود!
_کلوچه داری به چی فکر میکنی ؟
_چ..چی؟ ه..هیچی!
لعنت به این لکنت که ما موقع ظاهر میشه
_او بیبی بوی من از دروغ خوشم نمیاد
.........
سلام به همه
بچه ها به احتمال زیاد گوشیم بخاطر مدرسه ها کنار گذاشته میشه و نتونم فیک رو آپ کنم و متوقف بشه. لف ندید چون برمیگردم
۷.۰k
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.