یا لطیف...👌❤🍀
#هزار و يك اسم داري و من
از آن همه اسم «#لطيف» را دوستتر دارم
كه ياد ابر و #ابريشم و عشق ميافتم. خوب يادم هست از #بهشت كه آمدم، تنم از نور بود و پَر و بالم از #نسيم.
بس كه #لطيف بودم، توي مشت دنيا جا نميشدم. اما ...
#زمين تيره بود.
كدر بود، سفت بود و سخت...
#دامنم به سختياش گرفت و دستم به تيرگياش آغشته شد...
و من هر روز #قطرهقطره تيرهتر شدم و ذرهذره سختتر.
من #سنگ شدم و سد و ديوار
ديگر #نور از من نميگذرد،
ديگر آب از من #عبور نميكند،
روح در من #روان نيست و جان جريان ندارد.
حالا تنها #يادگاريام از بهشت و از لطافتش، چند قطره #اشك است كه گوشه دلم پنهانش كردهام،
#يالطيف!
كاشكي دوباره #مشتي، تنها مشتي از #لطافتت را به من ميبخشيدي يا ميچكيدم و ميوزيدم و #ناپديد ميشدم،
مثل هوا كه ناپديد است، مثل خودت كه #ناپيدايي...📷📸
#آرامکده
از آن همه اسم «#لطيف» را دوستتر دارم
كه ياد ابر و #ابريشم و عشق ميافتم. خوب يادم هست از #بهشت كه آمدم، تنم از نور بود و پَر و بالم از #نسيم.
بس كه #لطيف بودم، توي مشت دنيا جا نميشدم. اما ...
#زمين تيره بود.
كدر بود، سفت بود و سخت...
#دامنم به سختياش گرفت و دستم به تيرگياش آغشته شد...
و من هر روز #قطرهقطره تيرهتر شدم و ذرهذره سختتر.
من #سنگ شدم و سد و ديوار
ديگر #نور از من نميگذرد،
ديگر آب از من #عبور نميكند،
روح در من #روان نيست و جان جريان ندارد.
حالا تنها #يادگاريام از بهشت و از لطافتش، چند قطره #اشك است كه گوشه دلم پنهانش كردهام،
#يالطيف!
كاشكي دوباره #مشتي، تنها مشتي از #لطافتت را به من ميبخشيدي يا ميچكيدم و ميوزيدم و #ناپديد ميشدم،
مثل هوا كه ناپديد است، مثل خودت كه #ناپيدايي...📷📸
#آرامکده
۹.۲k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲