♡I'm Army♡ ♡پارت ۶♡
ات: همینطور همو میبوسیدم که با کم اوردن نفس از هم جدا شدیم هردو توش هم نگاه میکردیم با تعجب که کوک سکوت و شکست
کوک: ام من باید برم
ات: ام باشه از رو پاش بلند شدم کت شو براداشت و برد
ات: ای خدا چرا اینجوری کردم من ای خدا وایی چی کار کنم وایییی
کوک: من چرا اینطوری شدم نکنه عاشق نه نه امکان نداره نه
چند روز از اون اتفاق میگذشت
ات: داشتم تو راه رو شرکتم راه میرفتم( ات میکاپ میکنه) که رئیس صدام کرد
رئیس: ات بیا کارت دارم
ات: چشم
ات رفتم تو اتاق رئیس
ات: کاری داشتین
رئیس: ببین میدونی که ما الان جز بهترین شرکت های میکاپ هستیم و تو هم یکی از بهترین میکاپ های ما هستی پی دی نیم که میدونی رئیس کمپانی بی تی اس از ما خواسته که بهترین مونو و بفرستیم منم میخوام تورو بفرستم
ات: اومدم بگم باش یاد اون روز افتادم و گفتم من برای این ۳ روز کار دارم
رئیس : اتفاقا اونا دارن ۳ روز دیگه میرن
ات: ولی....
رئیس: ولی نداریم اونا دارن واسه ی ۲ هفته ی کامل میرن فرانسع و توهم باید بری همه وسایل و کیف و کفش و اینهارو برات اماده کردن
ات: ولی....( لوس نکن خودت و دیگه حالا اگه ما بودیم به کله رفته بودیم)
رئیس : ات گفتم ولی نداریم
ات: چشم اگه کاری ندارین من برم به کارم برسم
رئیس : میتونی بری
ات: حالا چی کار کنم ای وای اگه من و ببینه حتما بد میشه ای وای خدایا چرا من و گاو نمیکنی ای بابا خدا
سه روز بعد
ات: خب ات سه روز کامل رو خودت کار کردی پس بهمش نزن افرین برو دختر تو میتونی
سوهو:سلام ات
ات : سلام ام
سوهو:مت سوهو هستم بیا پی دی نیم منتظرت هست
ات: خوشبختم چشم رفتیم و در زدیم
پی دی نیم: بیاین تو
ات: سلام
پی دی نیم: سلام خوش اومدی خب اسمت ات بود دیگه اره
ات: بله
پی دی نیم: خوب ببین من همه چیو ازت میدونم پس برو با سوهو تا با پسرا اشنا شی
ات: چشم
ات : داشتیم میرفتیم که سوهو گفت: همینجاست
ات: اوهوم درو باز کردم و اولین نفری که دیدم کوک بود
ات: سلام من ات هستم میکاپ جدید برای کنسرت و فن ساین در فرانسه
ات: تو ذهنم: مشخص بود کوکی تعجب کرده
ات: داشتم با بقیه اشنا میشدم که رسدیم به کوک
کوک: ام من باید برم
ات: ام باشه از رو پاش بلند شدم کت شو براداشت و برد
ات: ای خدا چرا اینجوری کردم من ای خدا وایی چی کار کنم وایییی
کوک: من چرا اینطوری شدم نکنه عاشق نه نه امکان نداره نه
چند روز از اون اتفاق میگذشت
ات: داشتم تو راه رو شرکتم راه میرفتم( ات میکاپ میکنه) که رئیس صدام کرد
رئیس: ات بیا کارت دارم
ات: چشم
ات رفتم تو اتاق رئیس
ات: کاری داشتین
رئیس: ببین میدونی که ما الان جز بهترین شرکت های میکاپ هستیم و تو هم یکی از بهترین میکاپ های ما هستی پی دی نیم که میدونی رئیس کمپانی بی تی اس از ما خواسته که بهترین مونو و بفرستیم منم میخوام تورو بفرستم
ات: اومدم بگم باش یاد اون روز افتادم و گفتم من برای این ۳ روز کار دارم
رئیس : اتفاقا اونا دارن ۳ روز دیگه میرن
ات: ولی....
رئیس: ولی نداریم اونا دارن واسه ی ۲ هفته ی کامل میرن فرانسع و توهم باید بری همه وسایل و کیف و کفش و اینهارو برات اماده کردن
ات: ولی....( لوس نکن خودت و دیگه حالا اگه ما بودیم به کله رفته بودیم)
رئیس : ات گفتم ولی نداریم
ات: چشم اگه کاری ندارین من برم به کارم برسم
رئیس : میتونی بری
ات: حالا چی کار کنم ای وای اگه من و ببینه حتما بد میشه ای وای خدایا چرا من و گاو نمیکنی ای بابا خدا
سه روز بعد
ات: خب ات سه روز کامل رو خودت کار کردی پس بهمش نزن افرین برو دختر تو میتونی
سوهو:سلام ات
ات : سلام ام
سوهو:مت سوهو هستم بیا پی دی نیم منتظرت هست
ات: خوشبختم چشم رفتیم و در زدیم
پی دی نیم: بیاین تو
ات: سلام
پی دی نیم: سلام خوش اومدی خب اسمت ات بود دیگه اره
ات: بله
پی دی نیم: خوب ببین من همه چیو ازت میدونم پس برو با سوهو تا با پسرا اشنا شی
ات: چشم
ات : داشتیم میرفتیم که سوهو گفت: همینجاست
ات: اوهوم درو باز کردم و اولین نفری که دیدم کوک بود
ات: سلام من ات هستم میکاپ جدید برای کنسرت و فن ساین در فرانسه
ات: تو ذهنم: مشخص بود کوکی تعجب کرده
ات: داشتم با بقیه اشنا میشدم که رسدیم به کوک
۱۴.۰k
۱۷ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.