* همکلاسی غیرتی من *
* همکلاسی غیرتی من *
Chapter 2
Part 9
ا/ت : آها آره .......
جونگ کوک : یوکی خوبه ؟
ا/ت : اوهوم ........
جونگ کوک : میشه یه چیزی بگم ؟
ا/ت :آره بگو
جونگ کوک : دلم خیلی برات تنگ شده بود ..... نسبت به ۴ سال پیش خیلی خوشگل تر شدی
قلبم اکلیلی شد و ما خداگاه لبخند پهنی زدم که سری بعدش به خودم آمدم و خودم رو جمع کردم
ا/ت : خب اگر با من کاری ندارین من برم
جونگ کوک : بعداً می بینمت
سر باز اونجا دور شدم و وقتی دیدم کسی اونجا نیست دستم رو روی قلبم گذاشتم
آروم باش دیگه لعنتی
خواستم برم کمپانی ولی یادم افتاد ما هفته دیگه یه تور داریم که برای باید حسابی تمرین کنم و من نکردم پس رفتم کمپانی .........
وقتی در اتاق تمرینمون رو باز کردم دیدم بچه ها هم اونجان !
ا/ت : شما .........
سورا : ا/ت .........ببخشید ما خواستیم بهت بگم میایم تمرین کنیم ولی دیدیم تو حالت زیاد خوب نیست و بهتره بری استراحت کنی برای همین .....
ا/ت : اشکال ندارد
سورا : حالا کجا بودی قبل از اینکه بیای
ا/ت : ااااا من .........
سورا : پیش عشقت ؟!
ا/ت : هااااا !!!!
سورا : منظورم جونگ کوکه .......
ا/ت : شما چطور.......
سورا : مدیونی فکر کنی رفتیم سر دفترچه خاطراتت
ا/ت : همتون می دونید
همه : اوهوم
ا/ت : ای خدا طویلس قشنگ .... خیله خب بیاین سر تمرینمون
( یک هفته بعد )
همه چی داشت می پیش می رفت
آهنگ بهدیمون دنسی نداشت و یه آهنگ خیلی آروم بود
من همون طور که لبه لبه استیج نشسته بودم و داشت با فنامون حرف می زدم چشمم خورد به یکی که داشت بهم نگاه می کرد
هر دو مون داشتیم به به نگاه می کردیم
چرا آمده اینجا .......
حمایت .........🖤🥺
ببخشید بچه ها اینو دیشب گذاشتم پاک شد
شب هم یک پارت دیگه میزارم
Chapter 2
Part 9
ا/ت : آها آره .......
جونگ کوک : یوکی خوبه ؟
ا/ت : اوهوم ........
جونگ کوک : میشه یه چیزی بگم ؟
ا/ت :آره بگو
جونگ کوک : دلم خیلی برات تنگ شده بود ..... نسبت به ۴ سال پیش خیلی خوشگل تر شدی
قلبم اکلیلی شد و ما خداگاه لبخند پهنی زدم که سری بعدش به خودم آمدم و خودم رو جمع کردم
ا/ت : خب اگر با من کاری ندارین من برم
جونگ کوک : بعداً می بینمت
سر باز اونجا دور شدم و وقتی دیدم کسی اونجا نیست دستم رو روی قلبم گذاشتم
آروم باش دیگه لعنتی
خواستم برم کمپانی ولی یادم افتاد ما هفته دیگه یه تور داریم که برای باید حسابی تمرین کنم و من نکردم پس رفتم کمپانی .........
وقتی در اتاق تمرینمون رو باز کردم دیدم بچه ها هم اونجان !
ا/ت : شما .........
سورا : ا/ت .........ببخشید ما خواستیم بهت بگم میایم تمرین کنیم ولی دیدیم تو حالت زیاد خوب نیست و بهتره بری استراحت کنی برای همین .....
ا/ت : اشکال ندارد
سورا : حالا کجا بودی قبل از اینکه بیای
ا/ت : ااااا من .........
سورا : پیش عشقت ؟!
ا/ت : هااااا !!!!
سورا : منظورم جونگ کوکه .......
ا/ت : شما چطور.......
سورا : مدیونی فکر کنی رفتیم سر دفترچه خاطراتت
ا/ت : همتون می دونید
همه : اوهوم
ا/ت : ای خدا طویلس قشنگ .... خیله خب بیاین سر تمرینمون
( یک هفته بعد )
همه چی داشت می پیش می رفت
آهنگ بهدیمون دنسی نداشت و یه آهنگ خیلی آروم بود
من همون طور که لبه لبه استیج نشسته بودم و داشت با فنامون حرف می زدم چشمم خورد به یکی که داشت بهم نگاه می کرد
هر دو مون داشتیم به به نگاه می کردیم
چرا آمده اینجا .......
حمایت .........🖤🥺
ببخشید بچه ها اینو دیشب گذاشتم پاک شد
شب هم یک پارت دیگه میزارم
۱۳.۰k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.