دختر خوانده ی هیولا پارت بیست
•••دختر خوانده ی هیولا•••
•••پارت بیست•••
"ماری"
دختر خفنی به نظر میومد. مخصوصا اینکه خواهر سونیک خارپشت بود. خیلی دوست دارم یه بارم که شده باهاش برم خونه شون و با خانواده اش اشنا بشم. بعد باهم درس بخونیم و خوش بگذرونیم.
الیزابت- چی از جونم میخواین؟ ولم کنین.
النا- تو نقشه های مارو خراب میکنی.. باید تنبیه بشی.
الیزابت سرشو پایین نگه داشته بود. نمیدونستم میخواد چیکار کنه. که یهو سایه ی الیزابت توجه ام رو جلب کرد. اون.. اون... سایه ی خودش نبود... خیلی ترسناک بود...
کلا دو میز با میز الیزابت فاصله داشتم.
الیزابت- گفتم از من دور شو...
سایه ی الیزابت عین یه موجود زنده تا زیر پای النا رفت. یه دست سیاه، پای النا رو سفت گرفت و کشید طوری که النا با سر خورد زمین.
با دستام جلوی دهنمو گرفته بودم. زبونم بند اومده بود. الیزابت چطوری اون کارو کرد...؟
النا پخش زمین بود و دوستاش دورش جمع شدن. الیزابت که نمیدونست چیکار کنه سریع از کلاس رفت بیرون.
•••پارت بیست•••
"ماری"
دختر خفنی به نظر میومد. مخصوصا اینکه خواهر سونیک خارپشت بود. خیلی دوست دارم یه بارم که شده باهاش برم خونه شون و با خانواده اش اشنا بشم. بعد باهم درس بخونیم و خوش بگذرونیم.
الیزابت- چی از جونم میخواین؟ ولم کنین.
النا- تو نقشه های مارو خراب میکنی.. باید تنبیه بشی.
الیزابت سرشو پایین نگه داشته بود. نمیدونستم میخواد چیکار کنه. که یهو سایه ی الیزابت توجه ام رو جلب کرد. اون.. اون... سایه ی خودش نبود... خیلی ترسناک بود...
کلا دو میز با میز الیزابت فاصله داشتم.
الیزابت- گفتم از من دور شو...
سایه ی الیزابت عین یه موجود زنده تا زیر پای النا رفت. یه دست سیاه، پای النا رو سفت گرفت و کشید طوری که النا با سر خورد زمین.
با دستام جلوی دهنمو گرفته بودم. زبونم بند اومده بود. الیزابت چطوری اون کارو کرد...؟
النا پخش زمین بود و دوستاش دورش جمع شدن. الیزابت که نمیدونست چیکار کنه سریع از کلاس رفت بیرون.
۳.۶k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.