عشق درگیرpt20
پارت ۲۰
تیرو کمونو دستم گرفتم
پرتاب کردم نزدیک هدف خورد
ا.ت:چطوره؟
کوک:دومی رو هم امتحان کن
ا.ت:باشه
دومی برداشتم پرتاب کردم دقیقا کنارش خورد تر به این شانس
کوک:خوبه
ا.ت:جدا؟*با تعجب
کوک:اوهوم
ا.ت:تو هم یه امتحانی بکن
کمونو ازم گرفت یه نیر برداشت
پرتابش کرد صاف خورد به هدف
براش دست زدم
ا.ت:واو کم پیدا میشه مثله تو
پرش زمانی*
بلاخره تمرین تموم شد
رفتیم تو عمارت رفتم حموم لباسامو عوض کردم
رفتم پایین صبحانه اماده بود خیلی گرسنم بود ضعف کرده بودم
نشستم سر میز منتظره جونگ کوک موندم
بلاخره اومد
خیلی مرتب با کت و شلوار مشکیش نشست جلوم
یه لبخند زدم
ا.ت:سلام
در برابرم یه لبخند زد
هنوز خستگی درونم بود ولی با دوش یکم اروم تر شدم
صبحانه رو شروع کردیم که گوشی کو زنگ خورد
کوک:تهیونگ؟
(کوک:الو هوم؟
تهیونگ:داداش تغریبا کار ساختمون تمومه
کوک:همشو درست کردی؟ینی منظورم اینه که جوری جمو جورش کردی که نفهمن کارخونه بوده؟
تهیونگ:صحنه کاملا اماده امادست
کوک:خوبه باشه باید ببینم جیمینم کپی صندوچه رو گرفته یا نه امروز صندوقو دادم بهش تا بره ازش کپی بگیره
تهیونگ: اوکی)
تیرو کمونو دستم گرفتم
پرتاب کردم نزدیک هدف خورد
ا.ت:چطوره؟
کوک:دومی رو هم امتحان کن
ا.ت:باشه
دومی برداشتم پرتاب کردم دقیقا کنارش خورد تر به این شانس
کوک:خوبه
ا.ت:جدا؟*با تعجب
کوک:اوهوم
ا.ت:تو هم یه امتحانی بکن
کمونو ازم گرفت یه نیر برداشت
پرتابش کرد صاف خورد به هدف
براش دست زدم
ا.ت:واو کم پیدا میشه مثله تو
پرش زمانی*
بلاخره تمرین تموم شد
رفتیم تو عمارت رفتم حموم لباسامو عوض کردم
رفتم پایین صبحانه اماده بود خیلی گرسنم بود ضعف کرده بودم
نشستم سر میز منتظره جونگ کوک موندم
بلاخره اومد
خیلی مرتب با کت و شلوار مشکیش نشست جلوم
یه لبخند زدم
ا.ت:سلام
در برابرم یه لبخند زد
هنوز خستگی درونم بود ولی با دوش یکم اروم تر شدم
صبحانه رو شروع کردیم که گوشی کو زنگ خورد
کوک:تهیونگ؟
(کوک:الو هوم؟
تهیونگ:داداش تغریبا کار ساختمون تمومه
کوک:همشو درست کردی؟ینی منظورم اینه که جوری جمو جورش کردی که نفهمن کارخونه بوده؟
تهیونگ:صحنه کاملا اماده امادست
کوک:خوبه باشه باید ببینم جیمینم کپی صندوچه رو گرفته یا نه امروز صندوقو دادم بهش تا بره ازش کپی بگیره
تهیونگ: اوکی)
۴۵.۵k
۰۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.