بلک پینک) دختران کیوت( ۱ )
این داستان : سفر ۴ نفری
جنی: اوفففف جیسو بیدار شو..
جیسو: خیلی خوابم میاد بزار بخوابم...
جنی: نه دیرمون میشه باید حاضر شیم...
لیسا: عهههههه عینک آفتابی من کوووو
جیسو: وا چرا انقدر داد میزنی خوابم میاد
لیسا: خوابالو رو بردن زیر زمین پله نذاشتن افتاد زمین ههههه_/
جیسو: من میرم حاضر شم
جنی: زوددددد
رزی: وای خدای من شما چقدر حرف میزنید من حاضرم میرم کفش بپوشم_)
جیسو: چیییییییی😳
لیسا: واتتت😶
جنی: واییییی دخترا قطار تا ۱۰ دقیقه دیگه میرسه زوددددد_)
رزی: لیسا عینکتو پیدا کردی؟
لیسا: اره پیدا کردم منم حاضرم.
لیسا من خشگل شدم؟
رزی: من خوب نمیتونم ببینم یکم بیا اینطرفی.
لیسا: خشگلم رزی؟
رزی: اره خیلی
جنی: منم حاضرم میرم کفش بپوشم
رزی: جیسو تو داری چیکار میکنی؟
جیسو: منم حاضرم بریم.
رزی : بچه ها بیاین بیرون تا در رو قفل کنم.
ادامه در قسمت بعدی لایک کنید تا بگم در قطار چه اتفاقی افتاد.
لایک شه تا قسمت های بعدی رو هم بزارم.)
جنی: اوفففف جیسو بیدار شو..
جیسو: خیلی خوابم میاد بزار بخوابم...
جنی: نه دیرمون میشه باید حاضر شیم...
لیسا: عهههههه عینک آفتابی من کوووو
جیسو: وا چرا انقدر داد میزنی خوابم میاد
لیسا: خوابالو رو بردن زیر زمین پله نذاشتن افتاد زمین ههههه_/
جیسو: من میرم حاضر شم
جنی: زوددددد
رزی: وای خدای من شما چقدر حرف میزنید من حاضرم میرم کفش بپوشم_)
جیسو: چیییییییی😳
لیسا: واتتت😶
جنی: واییییی دخترا قطار تا ۱۰ دقیقه دیگه میرسه زوددددد_)
رزی: لیسا عینکتو پیدا کردی؟
لیسا: اره پیدا کردم منم حاضرم.
لیسا من خشگل شدم؟
رزی: من خوب نمیتونم ببینم یکم بیا اینطرفی.
لیسا: خشگلم رزی؟
رزی: اره خیلی
جنی: منم حاضرم میرم کفش بپوشم
رزی: جیسو تو داری چیکار میکنی؟
جیسو: منم حاضرم بریم.
رزی : بچه ها بیاین بیرون تا در رو قفل کنم.
ادامه در قسمت بعدی لایک کنید تا بگم در قطار چه اتفاقی افتاد.
لایک شه تا قسمت های بعدی رو هم بزارم.)
۳۱.۷k
۰۵ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.