اعتراف
#اعتراف
به خالم گفتم چی شد با شوهرت آشنا شدی؟ گفت اول زمان موبایل اینجور چیزا نبود، دختر پسرا یا باید نامه رد و بدل میکردند یا اگه موقعیت بود با تلفن خونه حرف میزدند، شوهر خالت عاشق دختر طبقه بالایی ما بود، یبار میخواست نامه عاشقانه بهش برسونه رفت نردبون آورد بره دم پنجره دختره😳😂 اشتباهی اومد دم پنجره خونه ما و نامرو با دست اورد داخل از پنجره، از شانس بدش اون اتاق برادرم بود😂 داییتم اینو کشید داخل مثل سگ زد، نامرو خوند و این احمق حتی اسم دختررو یبارم تو نامه ننوشته بود، نوشته بود محبوب من و...، هیچی دیگه نه دختره طبقه بالایی پسررو گردن گرفت نه من توستم ثابت کنم دوست پسرم نیست، عقدمون کردند😂🤦♀ ولی خدارو شکر هردو راضی هستیم ازین شرایط
به خالم گفتم چی شد با شوهرت آشنا شدی؟ گفت اول زمان موبایل اینجور چیزا نبود، دختر پسرا یا باید نامه رد و بدل میکردند یا اگه موقعیت بود با تلفن خونه حرف میزدند، شوهر خالت عاشق دختر طبقه بالایی ما بود، یبار میخواست نامه عاشقانه بهش برسونه رفت نردبون آورد بره دم پنجره دختره😳😂 اشتباهی اومد دم پنجره خونه ما و نامرو با دست اورد داخل از پنجره، از شانس بدش اون اتاق برادرم بود😂 داییتم اینو کشید داخل مثل سگ زد، نامرو خوند و این احمق حتی اسم دختررو یبارم تو نامه ننوشته بود، نوشته بود محبوب من و...، هیچی دیگه نه دختره طبقه بالایی پسررو گردن گرفت نه من توستم ثابت کنم دوست پسرم نیست، عقدمون کردند😂🤦♀ ولی خدارو شکر هردو راضی هستیم ازین شرایط
۲۰۸
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.