خون آشام خشن من
p7
............
که یهو کوک اومد داخل و کای رفت زیر مشت و لگد کوک وقتی کامل فهمید بیهوشه به بادیگارداش گفت ببرن شکنجش کنن
و به ا.ت نگاه ترسناکی کرد و به ا.ت یک سیلیه محکم زد و ا.ت مرت شد روی زمین ولی اشکش درنیومد چونگه غورو لعنتیش اجازه نمیداد
و کوک مچ دست ا.ت رو محکم گرفت و انداختش توی ماشین و با بالا ترین سرعت حرکت کرد البته بازم ا.ت نرسبد چونکه خودش بد تر راه میبره ماشینو و براش عادیه
وقتی به عمارت رسیدن کوک ا.ت رو برد به اتاق شکنجه
...............
کوک: تا ۱۰۰ بشمور
ا.ت:چی
کوک : یک حرف رو دوبار تکرار نمیکنم بیب
کوک:شپلق(مثلا صدای ضربه ی شلاق🙂😐🤣)
ا.ت: ۱ هق ۳ ۴ ۵ هق ۶ ،،،،،،،۱۰۰
ادمین :خواست ا.ت بلند شه بره که یهو کوک گفت:
کوک:بیبی کجا هنو باهات کار دارم
.........
ویک صبح:کوک
از خواب بیدار شدم دیدم ا.ت کنارم بی جون افتاده و هرچی صداش میکنم جواب نمیده و به دگتر شخصیم زنگ زدم
کوک:الو دگتر میشه بیاین خونم دوست دخترم بیاوش شده
لی مین هو: چشم
ادمین:چند مین بعد
که لی مین هو رسید
لی مین هو: تبریک میگم آقای جئون همسرتون بارداره
کوک:چی(خوشحال )
که یهو ا.ت بیدار شد...
............
که یهو کوک اومد داخل و کای رفت زیر مشت و لگد کوک وقتی کامل فهمید بیهوشه به بادیگارداش گفت ببرن شکنجش کنن
و به ا.ت نگاه ترسناکی کرد و به ا.ت یک سیلیه محکم زد و ا.ت مرت شد روی زمین ولی اشکش درنیومد چونگه غورو لعنتیش اجازه نمیداد
و کوک مچ دست ا.ت رو محکم گرفت و انداختش توی ماشین و با بالا ترین سرعت حرکت کرد البته بازم ا.ت نرسبد چونکه خودش بد تر راه میبره ماشینو و براش عادیه
وقتی به عمارت رسیدن کوک ا.ت رو برد به اتاق شکنجه
...............
کوک: تا ۱۰۰ بشمور
ا.ت:چی
کوک : یک حرف رو دوبار تکرار نمیکنم بیب
کوک:شپلق(مثلا صدای ضربه ی شلاق🙂😐🤣)
ا.ت: ۱ هق ۳ ۴ ۵ هق ۶ ،،،،،،،۱۰۰
ادمین :خواست ا.ت بلند شه بره که یهو کوک گفت:
کوک:بیبی کجا هنو باهات کار دارم
.........
ویک صبح:کوک
از خواب بیدار شدم دیدم ا.ت کنارم بی جون افتاده و هرچی صداش میکنم جواب نمیده و به دگتر شخصیم زنگ زدم
کوک:الو دگتر میشه بیاین خونم دوست دخترم بیاوش شده
لی مین هو: چشم
ادمین:چند مین بعد
که لی مین هو رسید
لی مین هو: تبریک میگم آقای جئون همسرتون بارداره
کوک:چی(خوشحال )
که یهو ا.ت بیدار شد...
۶.۰k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲