P29
P29
بعد از اینکه کیک رو تیکه تیکه خودش و یونگی خوردن آب
معدنی که یونگی خریده بود رو باز کرد و گرفت بالا و ازش خورد
بعد از اینکه خورد گفت: اگه میخوای وایسا من بیام بجات بشینم بنظر خسته میای
یونگی. اره خوابم میاد ولی میتونم رانندگی کنم تو وضعیت بدتر اینم رانندگی کردم
هوپی. منم بخاطر خودت نمیگم جونم رو دوست دارم که میگم
بعد این حرف هوسوک، یونگی فرمون رو پیچوند و کنار خیابون وایساد و کمر بندشو باز کرد هوسوک که فکر کرده بود یونگی بخاطر عوض کردن جاشون وایساده کمربندشو باز
کرد و خواست از ماشین پیاده شه که یونگی مچش رو گرفت و برش گردوند سر جاش و صندلیش رو خوابوند خیمه زد روش و صورت رو در نزدیک ترین حالت به صورت هوسوک نگه داشت و باصدای بمی گفت: تا زمانی که تو اینجایی میتونم ازت انرژی بگیرم و رانندگی کنم
وبعد لباش رو گذاشت رو لبای هوسوک با این کارش چشمای هوسوک گرد شد و انگار که توان هیچ کاری رو نداشت و.......
سلام🖐🏻😁
بعد از اینکه کیک رو تیکه تیکه خودش و یونگی خوردن آب
معدنی که یونگی خریده بود رو باز کرد و گرفت بالا و ازش خورد
بعد از اینکه خورد گفت: اگه میخوای وایسا من بیام بجات بشینم بنظر خسته میای
یونگی. اره خوابم میاد ولی میتونم رانندگی کنم تو وضعیت بدتر اینم رانندگی کردم
هوپی. منم بخاطر خودت نمیگم جونم رو دوست دارم که میگم
بعد این حرف هوسوک، یونگی فرمون رو پیچوند و کنار خیابون وایساد و کمر بندشو باز کرد هوسوک که فکر کرده بود یونگی بخاطر عوض کردن جاشون وایساده کمربندشو باز
کرد و خواست از ماشین پیاده شه که یونگی مچش رو گرفت و برش گردوند سر جاش و صندلیش رو خوابوند خیمه زد روش و صورت رو در نزدیک ترین حالت به صورت هوسوک نگه داشت و باصدای بمی گفت: تا زمانی که تو اینجایی میتونم ازت انرژی بگیرم و رانندگی کنم
وبعد لباش رو گذاشت رو لبای هوسوک با این کارش چشمای هوسوک گرد شد و انگار که توان هیچ کاری رو نداشت و.......
سلام🖐🏻😁
۵۲۲
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.