برای پدرم
برای پدرم
پدر که باشی ؛
با تمام سختی ها و مشقت های روزگار،با دیدن غم فرزندت
می گویی :"نگران نباش ، درست میشود. خیالت تخت ، مــــــــــن پشتت هستم
پدر که باشی ؛
سردت می شود و کت بر شانه ی پسر می اندازی
چهره ات خشن می شود و دلت دریایی....آرام نمی گیری تا تکه نانی نیاوری
پدر که باشی ؛
عصا می خواهی ولی نمی گویی.
هرروز، خم تر از دیروز، جلوی آینه تمرین محکم ایستادن می کنی
پدر که باشی ؛
در کتابی جایی نداری و هیچ چیز زیر پایت نیست.
بی منت از این غریبگی هایت می گذری
تا پدر باشی. پشت خنده هایت فقط سکوت می کنی.
آه پدرم کاش همیشه بودی.
پدر که باشی ؛
با تمام سختی ها و مشقت های روزگار،با دیدن غم فرزندت
می گویی :"نگران نباش ، درست میشود. خیالت تخت ، مــــــــــن پشتت هستم
پدر که باشی ؛
سردت می شود و کت بر شانه ی پسر می اندازی
چهره ات خشن می شود و دلت دریایی....آرام نمی گیری تا تکه نانی نیاوری
پدر که باشی ؛
عصا می خواهی ولی نمی گویی.
هرروز، خم تر از دیروز، جلوی آینه تمرین محکم ایستادن می کنی
پدر که باشی ؛
در کتابی جایی نداری و هیچ چیز زیر پایت نیست.
بی منت از این غریبگی هایت می گذری
تا پدر باشی. پشت خنده هایت فقط سکوت می کنی.
آه پدرم کاش همیشه بودی.
۳.۵k
۰۸ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.