پارت ۳۵

ویو یونا

جونکوک رفت تو اتاقش یکم بعد هم صدا داد میومد یه چند دقیقه بعد دوباره صدای خنده های جونکوک میومد یا امام رضا این چشه ، نشسته بودم رو کاناپه همینجوری داشتم فکر میکردم که ا.ت و جونکوکم اومدن خدااااااا این دختر چقدر خوشگو کیوته چرا جُسَش اینقدر کوچولوعه؟؟ولی چرا رو صورتش اشکه؟؟
یونا . چرا اشک رو صورتته؟؟؟
ا.ت . ا.م.ممم
جونکوک . خب راستش......(با دست پشت سرشو میخوارونه)
یونا . کوککککک😡🤬(داد و جیغ)
ا.ت . چته؟؟چرا کولی بازی در میاری؟؟؟؟؟
یونا . نزدیش که😡؟؟؟
ا.ت . نه بابا
یونا . ببین جونکوک من تورو خوب میشناسم نمیدونم با کسی که دوسش داری چجوری رفتار می‌کنی ولی اینو می‌دونم دست بزن داری
جونکوک . بابا من بهش از گل نازک تر نمیگم
یونا . راست میگه ا.ت؟؟
ا.ت . شما اسممو از کجا میدونید؟؟
یونا . جونکوک بهم گفت، ولی الان این مهم نیست بگو ببینم جونکوک . تاحالا روت دست بلند کرده🤨؟؟؟
جونکوک . نه من تا حالا روش داد هم نزدم
یونا . تو بجای اون حرف نزن
جونکوک .....(داره به ا.ت نگاه میکنه)
ا.ت . کم نه
یونا . یعنی چی
ا.ت . یعنی کلا علاقه خاصی داره به زدنم هنوز تازه یه هفته باهاش دوستم ده بار ازش کتک خوردم
یونا . کووووووووکککککککککک(داد خیلییییی بلند)
جونکوک . الفرار


خب می‌خوام شرط بزارم

کامنت . ۳۰

لایک . ۲۰

به امید ۳۰۰تایی شدن