«کی عاشقت شدم»💜
که ی دفه صدای داد بیداد شنیدیم دوتایی دویدیم سمت سالن ک دیدم ببببله پدر گرامی من هست ک داره با ته کل کل میکنه
پ ا.ت: دختر حالت خوبه این عوضی ها باهات کاری نکردن ک
ا.ت: اولا ک اشتباه نکن اونا عوضی نیستن و باخودت مساوی شون نکن دوما من خودم موندم اینجا
پ ا.ت: چ چی داری میگی ا.ت چرند نگو
ا.ت: هه اون موقع هایی ک ی دختر ۲۰ ساله رو میزاشتی تو یه خونه درندشت و میرفتی بار و با دخترای چندشی لاس میزدی و ساعت دو شب مست میومدی خونه تا میخوردم منو میزدی باید فکر اینجا هاشم میکردی مستر پارک حالا هم دیگه از همه کثافت کاری هات با خبرم ( یه نگاه تاسف بار بهش کردم ) همین الان گمشو نمیخوام ببینمت ( اینو با بغض گفت ) یونتانو صفت بغل کردم و دویدم بالا تو اتاقم و درو محکم بستم و نشستم رو تخت تا میتونستم گریه کردم داشتم یونتانو ناز میکردم ک در و زدن
ا.ت: بله
ته: میتونم بیام تو
ا.ت: آره بیا
ته: اومدم کنارش رو تخت نشستم نمیدونم پایین چ اتفاقی افتاد نمیدونم چی بهت گذشته ولی کاملا درکت میکنم
ا.ت: عوم مرسی ( دماغشم کشید بالا 😂)
ته: ام خوب عاااااااا چیره میگم تا حالا دوست پسر داشتی ؟
ا.ت: نچ
ته: عا ها عاشق شدی
ا.ت: نچ
ته: عامم اوک میگم اگه خواستی میتونی رو من حساب کنی
ا.ت: عوم مرسی
ته: خدافس
ا.ت: خدافس
ا.ت: عوم پسر خوبیه تو چشماش ی چیز خاصی و میبینم
کوک: میخوای بهش بگی
ته: آره چشماش چشماش وقتی بهشون نگاه میکنم به لکنت میاوفتم اصن نمیدونم چرا اینجوری شدم ..........
ایزی ایزی تمام تمام 😂 خوب برو بچه اینم پارت چهارم شرط پارت بعد ۲۵ تا لایک غلام همتون دوستون دارم بای💜💙
پ ا.ت: دختر حالت خوبه این عوضی ها باهات کاری نکردن ک
ا.ت: اولا ک اشتباه نکن اونا عوضی نیستن و باخودت مساوی شون نکن دوما من خودم موندم اینجا
پ ا.ت: چ چی داری میگی ا.ت چرند نگو
ا.ت: هه اون موقع هایی ک ی دختر ۲۰ ساله رو میزاشتی تو یه خونه درندشت و میرفتی بار و با دخترای چندشی لاس میزدی و ساعت دو شب مست میومدی خونه تا میخوردم منو میزدی باید فکر اینجا هاشم میکردی مستر پارک حالا هم دیگه از همه کثافت کاری هات با خبرم ( یه نگاه تاسف بار بهش کردم ) همین الان گمشو نمیخوام ببینمت ( اینو با بغض گفت ) یونتانو صفت بغل کردم و دویدم بالا تو اتاقم و درو محکم بستم و نشستم رو تخت تا میتونستم گریه کردم داشتم یونتانو ناز میکردم ک در و زدن
ا.ت: بله
ته: میتونم بیام تو
ا.ت: آره بیا
ته: اومدم کنارش رو تخت نشستم نمیدونم پایین چ اتفاقی افتاد نمیدونم چی بهت گذشته ولی کاملا درکت میکنم
ا.ت: عوم مرسی ( دماغشم کشید بالا 😂)
ته: ام خوب عاااااااا چیره میگم تا حالا دوست پسر داشتی ؟
ا.ت: نچ
ته: عا ها عاشق شدی
ا.ت: نچ
ته: عامم اوک میگم اگه خواستی میتونی رو من حساب کنی
ا.ت: عوم مرسی
ته: خدافس
ا.ت: خدافس
ا.ت: عوم پسر خوبیه تو چشماش ی چیز خاصی و میبینم
کوک: میخوای بهش بگی
ته: آره چشماش چشماش وقتی بهشون نگاه میکنم به لکنت میاوفتم اصن نمیدونم چرا اینجوری شدم ..........
ایزی ایزی تمام تمام 😂 خوب برو بچه اینم پارت چهارم شرط پارت بعد ۲۵ تا لایک غلام همتون دوستون دارم بای💜💙
۱۰.۲k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.