پارت ۶ دیدار ناگهانی
دیدار ناگهانی
پارت:۶
تو راه:
_ا.ت
+بله
_دیشب یادم رفت بگم میتونی از همه چی تو خونه استفاده کنی خجالت نکش
+باشه ممنون
_خواهش
راوی ویو:بعد از ۱۰ دقیقه تهیونگ ا.ت رو آورد خونه و خودش رفت کمپانی ا.ت هم رفت خونه و واسه خودش ناهار پخت و خورد و مشغول درس خوندن بود ساعت ۷:۳۰ کاراش تموم شد و رفت یه دوش ۲۰ مینی گرف و اومد و موهاشو خشک کرد ساعت ۸ داشت به تلویزیون نگا میکرد که نگاهش به ساعت خورد ساعت ۸:۳۰ بود با خودش گفت الان حتما تهیونگ خسته از کار میاد خواست یه چیزی درست کنه ولی گف همون نودل بهتره در عرض ۱۵ دقیقه درستش میکنه پس همینطوری نشست و داشت به تلویزیون نگا میکرد
ا.ت ویو:
داشتم به تلویزیون نگا میکردم که یهو صدای پا شنیدم که داشت یکی میومد و درو باز میکرد فک کردم تهیونگه تعجب کردم که چه زود اومد هنوز نیم ساعت به ۹ مونده ولی با چیزی که دیدم جا خوردم یه دختر اومد تو
پایان ا.ت ویو
ویو دختره:وقتی وارد خونه شدم با چیزی که دیدم جا خوردم یه دختر تو خونه تهیونگ بود آخه چطور ممکنههههه نکنه تهیونگ...(علامت دختره*علامت ا.ت+)
*تهیونگا عزیزم سلا... تو دیگه کی هستی؟
+عا خب راستش من...
*هی دختره هر.ره با تهیونگ تو رابطه ای هااااا؟؟
+ن..نه ببین
*هیچی نگو اگه راست میگفتی زبونت نمیگرفت فقط وایسا به تهیونگ زنگ بزنم...
بوق
بوق
بوق
_بله عشقم؟
*عشقم؟هه میبینم که یکی دیگه شده عشقت
_چی؟ چی داری میگی یونا؟(دوزتان یونا اسم دخترس)
*زود بیا خونه تا بگم و قطع کرد
راوی ویو:تهیونگ زود حاضر شد و راه افتاد سمت خونش و بعد از ۱۰ دقیقه رسید
*به به میبینم که آقای کیم تشریف آوردن(با پوزخند)(دست ا.تو گرف)این دختره کیه اینجا ها بگو ببینم تو که بهم قول داده بودی بهم خیانت نمیکنی
+هی ولم کن اوپا این کیه دیگه چی میگه اینجا
*اوپا؟من کیم؟حرف دهنتو بفهم
_ ا.ت یونا دوست دخترمه یونا لطفا بیا بریم بیرون تا بهت توضیح بدم همه چیو
*نه نمیخواد همین جا زرتو بزن
_نمیشه خجالت میکشم
*هوففففف آخه اینجا و اونجا چه فرقی دارن
_(دست یونا رو گرفت و رفتن بیرون)
+دختره روانی چشه
*بیرون*
پایان پارت شش
شرط:۵ لایک و ۱۰ کامنت
پارت:۶
تو راه:
_ا.ت
+بله
_دیشب یادم رفت بگم میتونی از همه چی تو خونه استفاده کنی خجالت نکش
+باشه ممنون
_خواهش
راوی ویو:بعد از ۱۰ دقیقه تهیونگ ا.ت رو آورد خونه و خودش رفت کمپانی ا.ت هم رفت خونه و واسه خودش ناهار پخت و خورد و مشغول درس خوندن بود ساعت ۷:۳۰ کاراش تموم شد و رفت یه دوش ۲۰ مینی گرف و اومد و موهاشو خشک کرد ساعت ۸ داشت به تلویزیون نگا میکرد که نگاهش به ساعت خورد ساعت ۸:۳۰ بود با خودش گفت الان حتما تهیونگ خسته از کار میاد خواست یه چیزی درست کنه ولی گف همون نودل بهتره در عرض ۱۵ دقیقه درستش میکنه پس همینطوری نشست و داشت به تلویزیون نگا میکرد
ا.ت ویو:
داشتم به تلویزیون نگا میکردم که یهو صدای پا شنیدم که داشت یکی میومد و درو باز میکرد فک کردم تهیونگه تعجب کردم که چه زود اومد هنوز نیم ساعت به ۹ مونده ولی با چیزی که دیدم جا خوردم یه دختر اومد تو
پایان ا.ت ویو
ویو دختره:وقتی وارد خونه شدم با چیزی که دیدم جا خوردم یه دختر تو خونه تهیونگ بود آخه چطور ممکنههههه نکنه تهیونگ...(علامت دختره*علامت ا.ت+)
*تهیونگا عزیزم سلا... تو دیگه کی هستی؟
+عا خب راستش من...
*هی دختره هر.ره با تهیونگ تو رابطه ای هااااا؟؟
+ن..نه ببین
*هیچی نگو اگه راست میگفتی زبونت نمیگرفت فقط وایسا به تهیونگ زنگ بزنم...
بوق
بوق
بوق
_بله عشقم؟
*عشقم؟هه میبینم که یکی دیگه شده عشقت
_چی؟ چی داری میگی یونا؟(دوزتان یونا اسم دخترس)
*زود بیا خونه تا بگم و قطع کرد
راوی ویو:تهیونگ زود حاضر شد و راه افتاد سمت خونش و بعد از ۱۰ دقیقه رسید
*به به میبینم که آقای کیم تشریف آوردن(با پوزخند)(دست ا.تو گرف)این دختره کیه اینجا ها بگو ببینم تو که بهم قول داده بودی بهم خیانت نمیکنی
+هی ولم کن اوپا این کیه دیگه چی میگه اینجا
*اوپا؟من کیم؟حرف دهنتو بفهم
_ ا.ت یونا دوست دخترمه یونا لطفا بیا بریم بیرون تا بهت توضیح بدم همه چیو
*نه نمیخواد همین جا زرتو بزن
_نمیشه خجالت میکشم
*هوففففف آخه اینجا و اونجا چه فرقی دارن
_(دست یونا رو گرفت و رفتن بیرون)
+دختره روانی چشه
*بیرون*
پایان پارت شش
شرط:۵ لایک و ۱۰ کامنت
۳.۹k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.