پارت 40

ویو کوک
چیزی نفهمیدم گفتیم
هلن رو صدا کنیم ببینیم چیشونه
وقتی هرچی صداش میزدم هیچ به هیچ رفتم تو حیاط بگردم که گوشیش وسط حیاط ول شده بود 29 تا تماس بی پاسخ از رزی داشت که دوباره زنگ خورد این دعفه لیسا بود جواب دادم صداش خیلی نگران بود
لیسا: اما هلن خوبی؟
کوک: هلن نیست چی شده
لیسا: وای رزی میگه داشتم با هلن حرف میزدم که یهو صداش خفه شد بعد یه صدای مردونه ای گفت: هیششش اروم باش کوچولوی ددی بعدم دیگه جواب نداد
کوک: پیدا میکنم به پلیس خبر ندید
لیسا: اکی اکی جیسو خبری به پلیس نده
خداحافظ
کوک: خداحافظ
ته از تو: بچه ها یه نامه
کوک: بدش
من
نامه رو گرفتم و خوندم نوشته بود: اگر کوچولو رو میخوای 10 میلیون وون برام بیار وگرنه جنازشو برات کادو میکنم
زیرشم یه امضا بود و رو نوشته بود جیم
کوک: بچه ها.... ماموریت داریم
نامجون: اگر اون بفهمه همچی
خراب میشه
کوک: مهم سالم بودنشه یا راز ما
هوپی: مجبوریم فقط بریم.....