My cute introvert
My cute introvert
p20(بخش دوم)
نیم ساعت بعد
اروم شونه ته رو تکون دادم
+ته؟ بیدارشو
~نیمیخام "نیمه بیدار"
+لوس بازی در نیار پاشو
~نیمیخاممم"نیمه بیدار"
_داد نزن خابم میاد "خواب و بیداری"
رفتم سراغ جیمین و مث ته اروم شونش رو تکون دادم.
+چیم چیمی، بیدارشو
اونم یه هیمممم گفتو بیشتر خودشو تو بغل ته جا داد.
(عکسشونو براتون میزارم )
+پسرا، بیدارشید دیگه "کیوت عصبی"
~_نهههههه
اینجوری نمیشه، بینیاشونو گرفتم که از خواب پریدن.
نشستم رو مبل رو به روشون.
+چیقد میخاسید بخابید ها، نیگا کنید هوا تاریک شده
~خابمون میومد خو
+چیکار کردید که خابتون میومد؟
_باز کردن در خونه تو و غیره
~مرسی که یادم انداختی جیمین
این چه شکری بود تو خورده بودی؟
نمیگی اوما و ابا فقط منو تو رو دارن؟
+دلیلی که بخاطرش دست به این کار زدم اوما بود
_من دارم از تعجب شاخ درمیارما
یکی به منم بگه
~میگم برات
~اصن اوما و ابا رو ول کن، نمیگی بعد من ته چیکار میکنه؟
~من غیر تو و اوما و ابا کیو دارم
+پارک جیمین
~_+ "خنده"
_ولی اونجوری منم بست فرند ندارما
~اصن بیا یه روز بدون ا.تو مجسم
کنیم، اونجوری همه چی خیلی مضخرفه
_ا.ت، خودتو دوست داشته باش
برای خودت ارزش قائل شو
تو مهمی
اگه خودتو دوست نداشته باشی، چطور میخای دیگرانو دوست داشته باشی؟
تو باید خانم کیم ا.ت رو دوست داشته باشی
با حرفای جیمین حس کردم دیگه اون ادم قبلی نیستم،و مث همیشه احساساتی شدمو اشکام سر خورد.
پسرا بلند شدنو اومدن بغلم کردن، ولی درواقع من جیمینو بغل کرده بودم، چون سعی میکرد تا جایی که میتونه کمتر با بدنم تماس داشته باشه
+مرسی پسرا، حرفاتون واقعا الهام بخش بود، من دیگه اون ادم قبلی نیستم
_ولی من هنوز نمیدونم چخبره ها...
ـــــــــــــــــــــــ
لازمه بگم؟ 😔🤌
p20(بخش دوم)
نیم ساعت بعد
اروم شونه ته رو تکون دادم
+ته؟ بیدارشو
~نیمیخام "نیمه بیدار"
+لوس بازی در نیار پاشو
~نیمیخاممم"نیمه بیدار"
_داد نزن خابم میاد "خواب و بیداری"
رفتم سراغ جیمین و مث ته اروم شونش رو تکون دادم.
+چیم چیمی، بیدارشو
اونم یه هیمممم گفتو بیشتر خودشو تو بغل ته جا داد.
(عکسشونو براتون میزارم )
+پسرا، بیدارشید دیگه "کیوت عصبی"
~_نهههههه
اینجوری نمیشه، بینیاشونو گرفتم که از خواب پریدن.
نشستم رو مبل رو به روشون.
+چیقد میخاسید بخابید ها، نیگا کنید هوا تاریک شده
~خابمون میومد خو
+چیکار کردید که خابتون میومد؟
_باز کردن در خونه تو و غیره
~مرسی که یادم انداختی جیمین
این چه شکری بود تو خورده بودی؟
نمیگی اوما و ابا فقط منو تو رو دارن؟
+دلیلی که بخاطرش دست به این کار زدم اوما بود
_من دارم از تعجب شاخ درمیارما
یکی به منم بگه
~میگم برات
~اصن اوما و ابا رو ول کن، نمیگی بعد من ته چیکار میکنه؟
~من غیر تو و اوما و ابا کیو دارم
+پارک جیمین
~_+ "خنده"
_ولی اونجوری منم بست فرند ندارما
~اصن بیا یه روز بدون ا.تو مجسم
کنیم، اونجوری همه چی خیلی مضخرفه
_ا.ت، خودتو دوست داشته باش
برای خودت ارزش قائل شو
تو مهمی
اگه خودتو دوست نداشته باشی، چطور میخای دیگرانو دوست داشته باشی؟
تو باید خانم کیم ا.ت رو دوست داشته باشی
با حرفای جیمین حس کردم دیگه اون ادم قبلی نیستم،و مث همیشه احساساتی شدمو اشکام سر خورد.
پسرا بلند شدنو اومدن بغلم کردن، ولی درواقع من جیمینو بغل کرده بودم، چون سعی میکرد تا جایی که میتونه کمتر با بدنم تماس داشته باشه
+مرسی پسرا، حرفاتون واقعا الهام بخش بود، من دیگه اون ادم قبلی نیستم
_ولی من هنوز نمیدونم چخبره ها...
ـــــــــــــــــــــــ
لازمه بگم؟ 😔🤌
۱.۰k
۰۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.