I wanna be a dad🧸💙 p¹
همینطور که دختر کوچولوش رو توی گهواره میذاشت، صدای تلویزیون رو زیاد کرد...شبکه آمریکایی بود و داشت مصاحبه با چند نفر میکرد...روی کاناپه جلوی تلویزیون رفت و با دقت به تلویزیون نگاه کرد...دوباره بی تی اس بود، بی تی اس و لیدرشون کیم نامجون...کابوس و وحشت و همونطور معشوقه هانول بود...توی این مدت شاهد پیشرفت نامجون و گروهش بود...یعنی اینجوری فراموش شده بود؟!
فلش بک دو سال پیش//
۱۲ ژوئن ۲۰۱۸
با هیجان به سمت پارک همیشگیشون رفت و نامجون رو مثل همیشه در سکوت و با ماسک دید...بخاطرش از ایلسان به سئول اومده بود...با نامجون به سئول اومد تا نامجون بتونه به رویاهاش برسه رویای خوانندگی!
سال ۲۰۱۸ بود، سالی که میتونست بفهمه عشقش و دوستاش چه زمان سختیو میگذرونن (دیسبندی مربوط به ۲۰۱۸ پسرا)
ولی دخترک هنوز پرانرژی بود...کنارش نشست و سلام گرمی داد...میخواست خبر خوبشو به دوست پسر عزیزش بده...خبری که میتونه کو سوی امیدی براش باشه...
نامجون «سلام هانول...
هانول«چیزی باعث شده این موقع روز بیای؟
نامجون « هانول باید خیلی کوتاه بگم...ببین خودت خوب میدونی که ما جقدر سختی کشیدیم و خب الان یه راهی پیدا شده ولی پی دی نیم هشدار داده...ما نباید تا قبل از معروفیت جهانی رابطه های رسمی رو اعلام کنیم مخصوصا الان که تو این مخمصه ایم...
هانول «من..منظورت چیه؟!
نامجون « هانول من واقعا نمیتونم چجوری ازت تشکر کنم که بودی تو زندگیم ولی،،ما الان هنوز باید به هدف اصلی برسیم...وقت برای بهبودی روابط ها هست ولی برای بهبودی آینده و آرزو ها نه!
هانول « خب تنها آرزوی من بودن با توعه...
نامی«متاسفم هانول ولی اولویت من علاقمه..
هانول « مگه من جزش نیستم؟!
نامجون « هانول متاسفم....
و بعد از این حرف پسرک دخترک رو با یه دنیا بغض آرزوی دفن شده تنها گذاشت....
نگاهی به شکمش انداخت و گفت
هانول « من مثل بابات ترکت نمیکنم...
زمان حال//
متوجه اشکایی که روی گونش بودند نشده بود آروم پاکشون کرد و ادامه مصاحبه رو دید...
تلویزیون. نامجون « من؟ من میخوام پدر بشم(مصاحبشون تو آمریکا ک توی تیزر فیک هم گذاشتم)
بعد از شنیدن این جمله پوزخند تلخی زد و زمزمه وار گفت
هانول « شدی ولی از دستش دادی مستر کیم!..
فلش بک دو سال پیش//
۱۲ ژوئن ۲۰۱۸
با هیجان به سمت پارک همیشگیشون رفت و نامجون رو مثل همیشه در سکوت و با ماسک دید...بخاطرش از ایلسان به سئول اومده بود...با نامجون به سئول اومد تا نامجون بتونه به رویاهاش برسه رویای خوانندگی!
سال ۲۰۱۸ بود، سالی که میتونست بفهمه عشقش و دوستاش چه زمان سختیو میگذرونن (دیسبندی مربوط به ۲۰۱۸ پسرا)
ولی دخترک هنوز پرانرژی بود...کنارش نشست و سلام گرمی داد...میخواست خبر خوبشو به دوست پسر عزیزش بده...خبری که میتونه کو سوی امیدی براش باشه...
نامجون «سلام هانول...
هانول«چیزی باعث شده این موقع روز بیای؟
نامجون « هانول باید خیلی کوتاه بگم...ببین خودت خوب میدونی که ما جقدر سختی کشیدیم و خب الان یه راهی پیدا شده ولی پی دی نیم هشدار داده...ما نباید تا قبل از معروفیت جهانی رابطه های رسمی رو اعلام کنیم مخصوصا الان که تو این مخمصه ایم...
هانول «من..منظورت چیه؟!
نامجون « هانول من واقعا نمیتونم چجوری ازت تشکر کنم که بودی تو زندگیم ولی،،ما الان هنوز باید به هدف اصلی برسیم...وقت برای بهبودی روابط ها هست ولی برای بهبودی آینده و آرزو ها نه!
هانول « خب تنها آرزوی من بودن با توعه...
نامی«متاسفم هانول ولی اولویت من علاقمه..
هانول « مگه من جزش نیستم؟!
نامجون « هانول متاسفم....
و بعد از این حرف پسرک دخترک رو با یه دنیا بغض آرزوی دفن شده تنها گذاشت....
نگاهی به شکمش انداخت و گفت
هانول « من مثل بابات ترکت نمیکنم...
زمان حال//
متوجه اشکایی که روی گونش بودند نشده بود آروم پاکشون کرد و ادامه مصاحبه رو دید...
تلویزیون. نامجون « من؟ من میخوام پدر بشم(مصاحبشون تو آمریکا ک توی تیزر فیک هم گذاشتم)
بعد از شنیدن این جمله پوزخند تلخی زد و زمزمه وار گفت
هانول « شدی ولی از دستش دادی مستر کیم!..
۴۵.۱k
۱۴ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.