تو مال منی پارت 11
آنجلا: دلیل این همه تعجب برای حاظر جوابی من چی بود؟
جولیا: عزیزم این و کوک از اون جایی که زیر دست یونگی بزرگ شدن هر کسی چیزی بگه با حاظر جوابیشون طرف رو فشاری میکنن ولی این که پیش تو کم آورده خودش ی شوکه😂🙄
یونگی:آنجلا میتونی برام کلاس های حاظر جوابی بزاری انگار باید پایه تحصیلیمو بالا ببرم
انجلا: با حرف یونگی خندم گرفت طوری فضا صمیمی بود که انگار نه انگار اون آدم های سرد بودیم از اول تا آخر مهمونی نگاه های تهیونگ روم بود و این منومعذب میکرد نشسته بودیم و داشتیم به حرف های یونگی در زمینه سلطنت گوش میکردیم که جولیا با عجله به سمتم اومد با کلی کاغذ و وسایل که گفت
جولیا:آنجلااا میچه ازت خواهشی کونم؟!(کیوت)
آنجلا: هرچی ...(متعجب)
جولیا: دو هفته دیگه ما مراسم بزرگی برای این خرص عسلی داریم خو
انجلا: با لقبی که به تهیونگ داره بود پوقی خندیدم که جولیا با خندیدن من خندید
تهیونگ:یااا جولیا میمونی رو دستم ها(حرصی)
جیمین:تا وقتی من هستم نمیتونی (خونسرد)
آنجلا : ما زنا نیازی به حمایت کردن مردا نداریم پس هر دوتون خفه شید(عصبی و دارک)
تهیونگ:به تو چه جو...
جیمین:تهیونگ ادامه نده آخرش خوب نمیشه(انشاره کردن که ادامه نده )
آنجلا:داشتید میگفتید مستر کیم(سرد و دارک)
جولیا:آن....آنجلا لطفا آروم باش ما از این شوخی ها میکنیم(استرس)
&آنجلا فقط عصبی زل زده بود به تهیونگ ، تهیونگ جیمین و شوگا و کوک با دیدن عصبانیت آنجلا سکوت کردن حتی زبونشون هم بند اومده بود که یهو آنجلا تغیر مود میده و روبه جولیا با روی خندان میگه
آنجلا: داشتی ادامه میدادی عزیزم بگو
جولیا:خو.. خو برای این میشه الان هم ی بازی کنیم هم ی کاری؟(تعجب کرده برای تغییر سرعت مود یهوییش)
آنجلا: آره بگو!
جولیا:....
جولیا: عزیزم این و کوک از اون جایی که زیر دست یونگی بزرگ شدن هر کسی چیزی بگه با حاظر جوابیشون طرف رو فشاری میکنن ولی این که پیش تو کم آورده خودش ی شوکه😂🙄
یونگی:آنجلا میتونی برام کلاس های حاظر جوابی بزاری انگار باید پایه تحصیلیمو بالا ببرم
انجلا: با حرف یونگی خندم گرفت طوری فضا صمیمی بود که انگار نه انگار اون آدم های سرد بودیم از اول تا آخر مهمونی نگاه های تهیونگ روم بود و این منومعذب میکرد نشسته بودیم و داشتیم به حرف های یونگی در زمینه سلطنت گوش میکردیم که جولیا با عجله به سمتم اومد با کلی کاغذ و وسایل که گفت
جولیا:آنجلااا میچه ازت خواهشی کونم؟!(کیوت)
آنجلا: هرچی ...(متعجب)
جولیا: دو هفته دیگه ما مراسم بزرگی برای این خرص عسلی داریم خو
انجلا: با لقبی که به تهیونگ داره بود پوقی خندیدم که جولیا با خندیدن من خندید
تهیونگ:یااا جولیا میمونی رو دستم ها(حرصی)
جیمین:تا وقتی من هستم نمیتونی (خونسرد)
آنجلا : ما زنا نیازی به حمایت کردن مردا نداریم پس هر دوتون خفه شید(عصبی و دارک)
تهیونگ:به تو چه جو...
جیمین:تهیونگ ادامه نده آخرش خوب نمیشه(انشاره کردن که ادامه نده )
آنجلا:داشتید میگفتید مستر کیم(سرد و دارک)
جولیا:آن....آنجلا لطفا آروم باش ما از این شوخی ها میکنیم(استرس)
&آنجلا فقط عصبی زل زده بود به تهیونگ ، تهیونگ جیمین و شوگا و کوک با دیدن عصبانیت آنجلا سکوت کردن حتی زبونشون هم بند اومده بود که یهو آنجلا تغیر مود میده و روبه جولیا با روی خندان میگه
آنجلا: داشتی ادامه میدادی عزیزم بگو
جولیا:خو.. خو برای این میشه الان هم ی بازی کنیم هم ی کاری؟(تعجب کرده برای تغییر سرعت مود یهوییش)
آنجلا: آره بگو!
جولیا:....
۲۸.۴k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.