تک پارتی : تهیونگ نام : سیندرلا و پادشاه

ا : سلام من مین ا/ت هستم و ۲۸ سالمه و یه شاهوخت هستم و پدرم یه پادشاه هست

ت : سلام کیم تهیونگ هستم ۳۰ سالمه و یه شاهزاده هستم

ا : اصلا حال و حوصله مهمونی امشب رو ندارم ولی مجبورم

شب *

ا : یه آرایش لایک کردم و یه لباس آبی که دنباله دار بود پوشیدم ( اسلاید ۲ ) حالو حدصله عکس سوری رو نداشتم

ا : از پله ها اومدم پایین به همه سلام دادم از وقتی اومده بود نگاه های سنگین رو خودم احساس میکردم یه پسر بود

ا : اومد به طرف من ولی هیچ واکنشی نشون ندادم

ت : بانوی زیبا افتخار میدید که با هم برقصیم

ا : بله

ا : دستش رو گرفتم و رفتیم جلوتر

ا : یکی از دستاش رو کمرم بود اونکی تو دستم

ا : منم یه دستم روی شونش بود و اون یکی دستم توی دستش بود

ا : داشت میچرخاند که پاشنه کفش شکست و افتادم روش و لبامون با هم برخورد کرد

ا : از روش بلند شدم که بلند شود و دستش رو به سمتم دراز کرد

ت : بانوی من حالتون خوبه

ا : معذرت میخوام بله خوبم

ا : دستش رو گرفتم و بلند شدم

ا : به سمت اتاقم رفتم که کفش هام رو در بیارم

ا : دیدم در باز شود و همون پسر وارد اتاق شد

ت : ببخشید مزاحم شدم میتونم بیام تو

ا : نه مزاحم چیه بفرمائید

ت : ممنون

ت : راستی معرفی نکردم خودم رو تهیونگ هستم

ا : خوشبختم ا/ت هستم

ت : همچنین چه اسم قشنگی دارید

ا : م ... ممنون

ا : همون جا بود که عاشق تهیونگ شدم و الان ۲ سال از ازدواج ما میگذره

ت : من همون تو نگاه اول عاشقت شدم ا/ت

ت : خیلی دوست دارم ملکه من

ا : منم پرنس من

پایان

اگه بعد شود ببخشید . 🙏🙏