part21
اعضا رفتن و منو تهیونگ تو خونه تنها موندیم
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
کی را: دستامو گذاشتم رو کمرم و یه نگاهی به خونه کردم، خیلی وضع خوبی نداشت برگشتم سمت تهیونگ دیدم نشسته و خیلی ریلکس داره قهوه میخوره
*تهیونگ؟
=بلی
*میگم میشه خونه رو خودت تمیز کنی؟ 🙃👈👉
تهیونگ: میخاستم بهش بگم اره اما دلم نمیخاست این فرصت رو از دست بدم بالاخره میتونستیم باهم باشیم فقط منو اون دوتایی، پس میخاستم هرجوری شده از این فرصت استفاده کنم و کنارش باشم
=نه
*چرا نه ببین من دستم اوف شده🙃
=انگشتته فقط مواظب باشی چیزی نمیشه
اینو گفتمو از جام بلند شدم رفتم سراغ ظرفا
=تا من ظرفارو میشورم اماده تمیز کاری شو😉
کی را: تابحال تهیونگو انقد مشتاق ندیده بودم اخ چیه مگه قراره خونه رو تمیز کنیم کلیم گردو خاکی میشیم این کار اصن ذوق و شوق نداره ول تهیونگ انقد خوشحاله اصن نمشه درکش کرد
رفتم سمت کابینت و پیش بند، دستکش، طی و سطل اب برداشتم
روی سرمم یه دستمال چهارخونه بستم
تهیونگ:ظرفا تموم شد شیر ابو بستم و برگشتم دنبال هوله بگردم تا دستامو خشک کنم که با دیدن استایل کی را خندم گرفت🤣
*بر چی میخندی؟ 🙁
=هیچی هیچی،(همچنان داره میخنده)
*😐😑😐😑😐
=باشه باشه دیگ نمی خندم ای خدا، خب بزار منم اماده شم تا بریم شروع کنیم
پیشبند بستم و دستکش و دستمال و شیشه پاکن رو برداشتم وضعمون واقعا دیدن داشت
=خب از کجا شروع کنیم؟
*نمیدونم
=من پنجره هارو پاک میکنم
*چرا تو پنجره هارو پاک کنی؟
=چون قدم بلند تره😌
*نخیر من پنجره هارو پاک میکنم تو کف زمینو تمیز کن
=مطمئنی اخ قدت...
*مطمئنم خیلیم قدم میرسه😒
=باشه😐😂
رفتیم و شروع کردیم به کار کردن
که چشمم افتاد به کی را...
خب خب میدونم خیلی منتظر موندیم خیلی شرمندم ول قول میدم دیگه منتظرتون نزارم برای همین امروز چندتا پارت براتون اپ میکنم
حمایت کنین لطفا:) ♡
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
کی را: دستامو گذاشتم رو کمرم و یه نگاهی به خونه کردم، خیلی وضع خوبی نداشت برگشتم سمت تهیونگ دیدم نشسته و خیلی ریلکس داره قهوه میخوره
*تهیونگ؟
=بلی
*میگم میشه خونه رو خودت تمیز کنی؟ 🙃👈👉
تهیونگ: میخاستم بهش بگم اره اما دلم نمیخاست این فرصت رو از دست بدم بالاخره میتونستیم باهم باشیم فقط منو اون دوتایی، پس میخاستم هرجوری شده از این فرصت استفاده کنم و کنارش باشم
=نه
*چرا نه ببین من دستم اوف شده🙃
=انگشتته فقط مواظب باشی چیزی نمیشه
اینو گفتمو از جام بلند شدم رفتم سراغ ظرفا
=تا من ظرفارو میشورم اماده تمیز کاری شو😉
کی را: تابحال تهیونگو انقد مشتاق ندیده بودم اخ چیه مگه قراره خونه رو تمیز کنیم کلیم گردو خاکی میشیم این کار اصن ذوق و شوق نداره ول تهیونگ انقد خوشحاله اصن نمشه درکش کرد
رفتم سمت کابینت و پیش بند، دستکش، طی و سطل اب برداشتم
روی سرمم یه دستمال چهارخونه بستم
تهیونگ:ظرفا تموم شد شیر ابو بستم و برگشتم دنبال هوله بگردم تا دستامو خشک کنم که با دیدن استایل کی را خندم گرفت🤣
*بر چی میخندی؟ 🙁
=هیچی هیچی،(همچنان داره میخنده)
*😐😑😐😑😐
=باشه باشه دیگ نمی خندم ای خدا، خب بزار منم اماده شم تا بریم شروع کنیم
پیشبند بستم و دستکش و دستمال و شیشه پاکن رو برداشتم وضعمون واقعا دیدن داشت
=خب از کجا شروع کنیم؟
*نمیدونم
=من پنجره هارو پاک میکنم
*چرا تو پنجره هارو پاک کنی؟
=چون قدم بلند تره😌
*نخیر من پنجره هارو پاک میکنم تو کف زمینو تمیز کن
=مطمئنی اخ قدت...
*مطمئنم خیلیم قدم میرسه😒
=باشه😐😂
رفتیم و شروع کردیم به کار کردن
که چشمم افتاد به کی را...
خب خب میدونم خیلی منتظر موندیم خیلی شرمندم ول قول میدم دیگه منتظرتون نزارم برای همین امروز چندتا پارت براتون اپ میکنم
حمایت کنین لطفا:) ♡
۵.۳k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.