Cookie ct : کوکی شُکلاتیم🍫🌙
Cookie ct : کوکیشُکلاتیم🍫🌙
گشتیم ک یک کلید پیدا شد همون کلیدی بود ک اون موقع طلسم شدیم
درو وا کردم ک پله داشت اروم بی صدا وارد شدیم کلی قفش اونجا بود ک توش خالیی بود
دریا:چرا توقفس ها خالی؟
امیر:چون توش ارواح و شیاطین هستش
داشتیم جلو میرفتیم ک یک صدای ناخوشایند امد
گیسو: کی به شما اجازه داده بیاین اینجااااا(باداد)(اینم انشالله یادتون بیاد من نمخواستم این رمان با یک رمان دیگ قاطی کنم ولی خب کسی مثل اینا پیدا نکردم)
دریا:ما دنبال یک دختر به نام حنانه و دلسا کامیار
گیسو:پس تو دریا هستی درستع؟
دریا:اره لطفا اگه چیزی ازشون میدونید بگید ما کاری بهتون نداریم
گیسو:یکم برین جلوتر یک پله ک میره طبقه بالا شاید اونجا درحالا عبادت پیداش کنید
دریا:مرسی ازتون(باذوق)
از پله ها رفتیم بالا ک میتونم بگم ۳۰۰ تا پله بود ۲۰ تا اول رفتیم ک من افتادم
امیر:خیلی پله اخ
دریا:ارع من نمتونم بیام پاهام قفل کرده
همینو ک گفتم دیدم امیر امد پله پایینی نشست و پشتشو طرف من کرد
امیر:بیا رو شونم پاهاتو دور کمرم قفل کن بریم بالا
دریا:ولی تو اذیت میشی
امیر:من برای تمرین باشگام ۴۰۰ پله و با ۲۰۰ کیلو وزنه میرم بالا شما ک برام مثل بچه ای
دریا:باشه(از خداخواسته)
رفتم رو کولش و پاهامو دور کمرش حلقع کردم و راه افتادیم
امیر: میگم کامیار پیدا کنی برمیگردی پیشش؟
دریا: نمدونم باید حقیقت بفهمم
امیر: من دلم برات تنگ میشه
دریا: منم دلم برات تنگ میشه
امیر:اگه ازدواج کردی منو دعوت میکنی
دریا: معلومه ک دعوتت میکنم حالا چرا؟
امیر: دوست دارم بیبینم با لباس عروس چی شکلی
دریا: چی شکلیم دیگ معمولی
امیر:نه دخترها ک لباس عروس میپوشن مثل ماه میشن
دریا: تو خودت زن بگیری برات لباس عروس بپوشه
امیر: من یک تصمیمی دیگ گرفتم
دریا: چی تصمیمی؟
امیر: ازدواج نکنم هیچ وقت
دریا: وا چرا؟
امیر:میخوام تنها باشم ازدواج برای من نیست
دریا: چرا نیست؟ همه دخترا ک دنبالتن
امیر: کی؟
دریا: همون هایی ک تویی اینستا براتت کامنت میزارن
امیر: اونا فقط برای پول و قیافه میخوان
دریا: اخ جون رسیدمم
از پشت امیر امدم پایین در وا کردم یک جای مثل قبرستون بود کلی ادم هایی اونجا بودن ادم نبودن مثل یک دود بودن همنجور دنبال حنانه میگشتم اونجا خیلی بزرگ بود برای همین پیدا کردنش سخت بود داشتم میگشتم حنانه رو دیدم
دریا: حنانهههههه
اسمشو ک صدا کردم تا منو دید شروع کرد به دویدن ک ماهم دنبالش رفتیم.....
گشتیم ک یک کلید پیدا شد همون کلیدی بود ک اون موقع طلسم شدیم
درو وا کردم ک پله داشت اروم بی صدا وارد شدیم کلی قفش اونجا بود ک توش خالیی بود
دریا:چرا توقفس ها خالی؟
امیر:چون توش ارواح و شیاطین هستش
داشتیم جلو میرفتیم ک یک صدای ناخوشایند امد
گیسو: کی به شما اجازه داده بیاین اینجااااا(باداد)(اینم انشالله یادتون بیاد من نمخواستم این رمان با یک رمان دیگ قاطی کنم ولی خب کسی مثل اینا پیدا نکردم)
دریا:ما دنبال یک دختر به نام حنانه و دلسا کامیار
گیسو:پس تو دریا هستی درستع؟
دریا:اره لطفا اگه چیزی ازشون میدونید بگید ما کاری بهتون نداریم
گیسو:یکم برین جلوتر یک پله ک میره طبقه بالا شاید اونجا درحالا عبادت پیداش کنید
دریا:مرسی ازتون(باذوق)
از پله ها رفتیم بالا ک میتونم بگم ۳۰۰ تا پله بود ۲۰ تا اول رفتیم ک من افتادم
امیر:خیلی پله اخ
دریا:ارع من نمتونم بیام پاهام قفل کرده
همینو ک گفتم دیدم امیر امد پله پایینی نشست و پشتشو طرف من کرد
امیر:بیا رو شونم پاهاتو دور کمرم قفل کن بریم بالا
دریا:ولی تو اذیت میشی
امیر:من برای تمرین باشگام ۴۰۰ پله و با ۲۰۰ کیلو وزنه میرم بالا شما ک برام مثل بچه ای
دریا:باشه(از خداخواسته)
رفتم رو کولش و پاهامو دور کمرش حلقع کردم و راه افتادیم
امیر: میگم کامیار پیدا کنی برمیگردی پیشش؟
دریا: نمدونم باید حقیقت بفهمم
امیر: من دلم برات تنگ میشه
دریا: منم دلم برات تنگ میشه
امیر:اگه ازدواج کردی منو دعوت میکنی
دریا: معلومه ک دعوتت میکنم حالا چرا؟
امیر: دوست دارم بیبینم با لباس عروس چی شکلی
دریا: چی شکلیم دیگ معمولی
امیر:نه دخترها ک لباس عروس میپوشن مثل ماه میشن
دریا: تو خودت زن بگیری برات لباس عروس بپوشه
امیر: من یک تصمیمی دیگ گرفتم
دریا: چی تصمیمی؟
امیر: ازدواج نکنم هیچ وقت
دریا: وا چرا؟
امیر:میخوام تنها باشم ازدواج برای من نیست
دریا: چرا نیست؟ همه دخترا ک دنبالتن
امیر: کی؟
دریا: همون هایی ک تویی اینستا براتت کامنت میزارن
امیر: اونا فقط برای پول و قیافه میخوان
دریا: اخ جون رسیدمم
از پشت امیر امدم پایین در وا کردم یک جای مثل قبرستون بود کلی ادم هایی اونجا بودن ادم نبودن مثل یک دود بودن همنجور دنبال حنانه میگشتم اونجا خیلی بزرگ بود برای همین پیدا کردنش سخت بود داشتم میگشتم حنانه رو دیدم
دریا: حنانهههههه
اسمشو ک صدا کردم تا منو دید شروع کرد به دویدن ک ماهم دنبالش رفتیم.....
۸.۳k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.