Part 7
Part 7
تهیونگ: میای یا به زور ببرمت؟
لونا: خیلی خوب بابا اومدم
تهیونگ: آفرین دختر قشنگم..
...........
کوک: میگم تو هم به همونی که من فکر میکنم فکر میکنی؟
سویا: آری به نظرت چرا باید یکی ناز خواهرش رو این طوری بکشه؟
کوک: نم والا
سویا: اگه جایی باشن که کسی نشناسه فکر میکنه اینا دوست دختر دوست پسرن
کوک: همینو بگو...راستی
سویا: هوم؟
کوک: به نظرت چی شده؟ چرا انقدر عصبی بودن؟
سویا: نمیدانم
..........
میلن: سویا
سویا: بله پدر
میلن: آماده شو باید بری
سویا: کجا؟
میلن: سراغ یونگی
سویا: به این زودی؟
...........
ادامه دارد...
تهیونگ: میای یا به زور ببرمت؟
لونا: خیلی خوب بابا اومدم
تهیونگ: آفرین دختر قشنگم..
...........
کوک: میگم تو هم به همونی که من فکر میکنم فکر میکنی؟
سویا: آری به نظرت چرا باید یکی ناز خواهرش رو این طوری بکشه؟
کوک: نم والا
سویا: اگه جایی باشن که کسی نشناسه فکر میکنه اینا دوست دختر دوست پسرن
کوک: همینو بگو...راستی
سویا: هوم؟
کوک: به نظرت چی شده؟ چرا انقدر عصبی بودن؟
سویا: نمیدانم
..........
میلن: سویا
سویا: بله پدر
میلن: آماده شو باید بری
سویا: کجا؟
میلن: سراغ یونگی
سویا: به این زودی؟
...........
ادامه دارد...
۳.۰k
۱۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.