(پری دریایی).۱۰.
که رفتین داخله خونه دیدی یه میز که توش یه عالمه غذابود رفتی دیدی جیمین نشسته و داره غذامیخوره توهم رفتی کنارش نشستی و شروع کردی خوردن کای هم اومد و خورد جیم: اجوما میشه یکم الکل بدی اجوما: بله اجوما سه تا لیون اورد با یه الکل ۱۰۰ درصد جیمین درش رو باز کرد و تو لیوان ها ریخت اومد لیوان رو بهت بده که کای گفت: هی چی کار میکنی اون سنش هنوز برایه خوردن این چیزا نرسیده جیم: اون باید خودش رو برا امشب اماده کنه که یه دفعه گفت: اوای ببخشید یادم رفت تو : یه نگاه کردی به کای کای: امشب چه خبره تو: چیزه کای چیه تو : خوب چه جوری بگم یه دفعه جیمین گفت: اون امشب باید با من بخوابه کای زد رو میز و گفت:شما دوتا گوه خوردین بخوایین این کار رو بکنی و کای دستت رو گرفت که جیمین هم اون یکیت رو گرفت جیم: اون باید اینجا بمونه تا بیماریه من رو درمان کنه کای: اون دکتر نیست جیم: اما اون فقط میتونه با رابطه جنسی من رو درمان کنه تو: کای بزار درمانش کنم که یه دفعه کای ولت کرد کای: دوسش داری تو: چی کای : این پسر رو دوست داری تو: نه کا: پس چرا می خوای کمکش کنی تو: چون اون کمکم کرد تا تو رو نجات بدم کای : اما تو: کای من فقط قراره امشب کنارش بخوابم من فردا وارده رابطه باهاش میشم و فقط یه بار این کار رو انجام میدیم و دیگه میتونم برگردم دیدی کای بغض کرده رفتی اروم بغلش کردی و گفتی: واقعاببخشید اگه اون روز حرفت روگوش میدادم این اتفاقات نمی افتاد کای: ا/ت ببخشید همش به خاطره منه یه دفعه جیمین اومد جدات کرد جیم: بسه بریم بخوابیم که کای دسته جیمین رو گرفت جیم: چیه کای: منم پیشتون می خوام تو: چی ! کای: چیه چرا تعجب کردی گفتم کنارتون می خوابم جیم: نه تنها می خوابیم کای : پس منم نمیزارم خواهرم رو ببری جیم: باشه فقط من تختم دونفرس اندازه تو جا نداره کای : نترس جا میشم تو هم بادمجون بودی چون کوچوکلو بودی اصلا دیده نمیشودی جیمین میکشوندت تو اتاق رسیدین تو اتاق که دیدی یه اتاق خیلی بزرگ و خوشگل اتاق انداره کله خونه توو کای بودی دیدی یه تخته دو نفرس از بسی خسته بود کفشات رو در اوردی و خودت رو ول کردی رو تخت بعدت کای اومد جیمین رفت تو یه اتاق و بعد لباس عوض شده بود و دو دست لباس هم دستش بود کای: دستت درد نکنه که کای لباسش رودر اورد که جیمین اومد جلوش وایساد کای چی کار میکنی خجالت نمیکشی جلویه یه دختر کای: برو بیبنیم بابا و جیمین رو پرت کرد اون ور تو:اقایه پارک جیمین ما بغله هم لخت هم خوابیدیم جیم: چی چطور ممکنه واقعا که کای: ببین دوسته عزیزم خواهرمه هر کاری دوست داشته باش میکنم و رفت سرش رو گذاشت رو پوشتی تو هم رفتی تو یه دستشویی اون لباسی که جیمین اورده بود رو پوشیدی واومدی بیرون دیدی جیمین بغله کای خوابیده رفتی اروم گوشیه تخت که ..
#هنرنمایی #عاشقانه #هنرمند #ایده #خلاقیت #هنر #خاص #پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#هنرنمایی #عاشقانه #هنرمند #ایده #خلاقیت #هنر #خاص #پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۸۵.۸k
۱۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.