عشق پس از دو سال
پارت 4
ویو ات
لیا رفت منم خوابیدم...
پرش به 7صبح فردا
ویو ات از خواب بیدار شدم دیدم ساعت 7 صبحه گوشیم زنگ خورد جواب دادم الو
لیا: وسایلت رو جمع کن یکی هم پیدا کردم خونتو میخره. چیکار کنم میفروشیش
ات: اوکی. بفروش
وسایلمو جمع کردم منتظره لیا بودم
ویو لیا
رفتمکاری اترو انجام دادم خونشو فروختم بعد رفتم دنبالش
لیا: سلامممممم
ات: سلام
لیا: برای ساعت 9بیلط داری .... از کارت مطمعنی
ات: ا. ره
ات: برو
ویو ات
رفتیم فرودگاه ساعت 8 بود به لیا گفتم بره ولی...............
☆☆☆☆☆★☆☆☆☆☆
4لایک
2کامنت
3فالو
♡♡♡♡♥♡♡♡♡
منم زحمت میکشم حمایت نمیکنی خستگیم در بره 🥺
ویو ات
لیا رفت منم خوابیدم...
پرش به 7صبح فردا
ویو ات از خواب بیدار شدم دیدم ساعت 7 صبحه گوشیم زنگ خورد جواب دادم الو
لیا: وسایلت رو جمع کن یکی هم پیدا کردم خونتو میخره. چیکار کنم میفروشیش
ات: اوکی. بفروش
وسایلمو جمع کردم منتظره لیا بودم
ویو لیا
رفتمکاری اترو انجام دادم خونشو فروختم بعد رفتم دنبالش
لیا: سلامممممم
ات: سلام
لیا: برای ساعت 9بیلط داری .... از کارت مطمعنی
ات: ا. ره
ات: برو
ویو ات
رفتیم فرودگاه ساعت 8 بود به لیا گفتم بره ولی...............
☆☆☆☆☆★☆☆☆☆☆
4لایک
2کامنت
3فالو
♡♡♡♡♥♡♡♡♡
منم زحمت میکشم حمایت نمیکنی خستگیم در بره 🥺
۶.۰k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.