فصل ۲ پارت ۲
یونگی-
ا. ت+
م. ا☆
پ. ا♡
م. ی&
پ. ی~
روز خواستگاری از دید ا. ت
لباسمو پوشیدم(عکسشو گذاشتم) و منتظر موندم تا یونگی بیاد
زنگ خونه خورد رفتم درو باز کردم لعنتی چه جذاب شده بود یعنی جذاب بود جذاب تر شده ای جاننننن
از دید یونگی
رفتم لباسمو و پوشیدم و سوار ماشینم شدم و رفتم سمت خونه ی ا. ت اینا زنگ خونشونو زدم ا. ت درو باز کرد وایی قلبم چه خوشگل شده بودددددددد(بچه ها امروز تو مود خوبیم)
پشت گوش ا. ت گفتم خیلی خوشگل شدی اونم گفت تو هم خیلی جذاب شدی
از زبون راوی
رفتن نشستن رو مبل و حرفای مربوطه رو زدن
&خب پس جوونامون برن تو اناق باهم حرف بزنن
+-ما حرفامون رو زدیم😑
~پس دخترم قبول میکنی؟
+بله
☆♡&~انشالله خوشبخت شین
ببخشید کم شد تو زنگ تفریح نوشتم😂🥀
ا. ت+
م. ا☆
پ. ا♡
م. ی&
پ. ی~
روز خواستگاری از دید ا. ت
لباسمو پوشیدم(عکسشو گذاشتم) و منتظر موندم تا یونگی بیاد
زنگ خونه خورد رفتم درو باز کردم لعنتی چه جذاب شده بود یعنی جذاب بود جذاب تر شده ای جاننننن
از دید یونگی
رفتم لباسمو و پوشیدم و سوار ماشینم شدم و رفتم سمت خونه ی ا. ت اینا زنگ خونشونو زدم ا. ت درو باز کرد وایی قلبم چه خوشگل شده بودددددددد(بچه ها امروز تو مود خوبیم)
پشت گوش ا. ت گفتم خیلی خوشگل شدی اونم گفت تو هم خیلی جذاب شدی
از زبون راوی
رفتن نشستن رو مبل و حرفای مربوطه رو زدن
&خب پس جوونامون برن تو اناق باهم حرف بزنن
+-ما حرفامون رو زدیم😑
~پس دخترم قبول میکنی؟
+بله
☆♡&~انشالله خوشبخت شین
ببخشید کم شد تو زنگ تفریح نوشتم😂🥀
۱۲.۲k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.